بریدههایی از کتاب سه شنبه ها با موری
۴٫۲
(۴۳۱)
«چطور میتونم به سن و سال تو غبطه بخورم در حالیکه من هم روزی در سن و سال تو بودم؟»
B.A.H.A.R
زمان توست که در دوران سی سالگی به سر بری، زمان من هم هست که هفتاد وهشت ساله باشم. باید ببینی که در این لحظه از زندگیات چه چیزی داری که میتونی ازش لذت ببری. نگاه کردن به گذشته رقابتآمیز است و سن و سال موضوعی نیست که سرش رقابت کنی.»
B.A.H.A.R
گفتم: «بله، اما اگر پیر شدن تا این اندازه خوبه، چرا مردم همیشه میگن کاش هنوز جوون بودیم. کسی رو ندیدم که بگه کاش شصت و پنج ساله بودم.»
درحالیکه لبخند میزد، گفت: «میدونی این نشانهٔ چیه؟ زندگی ناموفق. زندگی بدون معنی و مفهوم. چون اگه به معنی و مفهوم برسی، دیگه دلت نمیخواد که به عقب برگردی، فقط میخوای به جلو بری. میخوای بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی. نمیتونی تا شصت و پنج سالگی صبر کنی.
B.A.H.A.R
اگر قرار بود در بیست و دو سالگی باقی بمونی، عقلت هم به همان اندازه باقی میموند. پیر شدن فقط فرسوده شدن نیست، بلکه رشد کردن هم هست.
B.A.H.A.R
گاه آنچه را میبینی باور نمیکنی. مجبوری آنچه را که احساس میکنی باور کنی و اگر قرار باشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند، باید احساس کنی که تو هم میتوانی به آنها اعتماد کنی، حتی وقتی در تاریکی هستی، حتی وقتی سقوط میکنی.
masome
عدهای دستگیر میشدند، عدهای کتک میخوردند، و عدهای هم جلوی ماشینهای مخصوص دستگیر شدگان، روی زمین دراز میکشیدند. در این شرایط، دیدارهای من با موری جلوهای از عطوفت انسانی بود. ما از زندگی و عشق حرف میزدیم. دربارهٔ یکی از موضوعات مورد علاقه موری، یعنی محبت و همدردی حرف میزدیم و اینکه چرا جامعهٔ ما با آن تا این اندازه بیگانه بود.
میم. خ
«مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.»
میم. خ
زمانی که کسانی که دوستت دارند حرف میزنند، به آنها گوش بده، فکر کن این آخرین باری است که با آنها حرف میزنی.
زهرا محمدی
«موقع مردن، کسی چیزی رو با خودش نمیبره»
زهرا محمدی
«سرنوشت در برابر بسیاری از افراد سر تسلیم فرود میآورد،
این خود انسان است که خودش را به خطر میاندازد.»
زهرا محمدی
«این یک حقیقته که سرانجام باید مرد.»
زهرا محمدی
بسیاری از این بیماران از خانوادههای ثروتمند بودند، اما ثروتشان نتوانسته بود برایشان خوشبختی و رضایت بیاورد.
زهرا محمدی
گفتم. وقتی مردن رو یاد بگیری، چگونه زندگی کردن رو هم یاد میگیری.»
زهرا محمدی
هیچوقت یاد نگرفتهایم که لحظهای عقب بایستیم، به زندگی نگاه کنیم و از خودمون بپرسیم که واقعا زندگی در همین چیزها خلاصه میشود؟ همین است؟ آیا در این میان چیزی گم نکردهایم؟
abolfazl
یک معلم در جاودانگی تو اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتوانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان میپذیرد.
abolfazl
«خب، من باید به شکل خاص خودم به زندگی نگاه کنم و باید با مشکل روبهرو شوم. من که نمیتونم خرید کنم، از حساب بانکی هم که نمیتونم پول بردارم، کیسه زباله هم که نمیتونم بیرون ببرم. اما میتونم اینجا بشینم و به این فکر کنم که چه چیزای توی زندگی مهم هستند. هم وقتش رو دارم هم انگیزش رو.»
hasti
«مرگ پایان زندگیه نه خاطره و یادها.»
j
موری هنگام ماقاتهایمان میگفت: «فرهنگ ما آنطور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازهٔ کافی قوی باشی که اگه تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمیکند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی.»
B.A.H.A.R
جی سیمپسون را نمیشناختند، از دیگر اشخاصی که در این محاکمه دخالت داشتند هم اطاعی نداشتند و با این حال، روزها و هفتههای عمرشان را در حال پیگیری زندگی دیگران به سر میبردند
B.A.H.A.R
ببین دلت به تو چه میگه. وقتی به خواستهٔ آن رفتار کردی، ناراضی نمیشوی، غبطه نمیخوری، دلت هوای چیزهای دیگهای نمیکنه. تمام وجودت رو بازتاب کارهایت فرا میگیره.
کاربر ۵۰۸۷۳۴۸
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان