بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه شنبه ها با موری | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه شنبه ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه شنبه ها با موری

۴٫۲
(۴۲۷)
این که چطور فکر کنی و چه ارزش‌هایی رو انتخاب کنی، این‌ها چیزهایی هستند که خودت باید انتخاب کنی. نمی‌تونی به کسی و حتی جامعه اجازه بدی که چنین کاری برات انجام بده.
philodendron
موری معتقد بود که تمام انسان‌ها از ذات خوبی برخوردارند، با این حال می‌دانست که ممکن است به چه چیزهایی تبدیل شوند.
philodendron
اون‌ها مادیات رو در آغوش می‌کشند. اما بی‌فایده است، نمی‌تونن جای خالی عشق رو با مادیات پر کنن
philodendron
اون‌قدر این مطلب رو تکرار می‌کنیم که دیگه کسی به چیزی جز اون فکر نمی‌کنه
philodendron
غبطه به سراغم میاد اما خیلی زود رهاش می‌کنم. یادت هست که دربارهٔ دل کندن و رها کردن حرف زدیم؟ رها کن. به خودت بگو این غبطه است. می‌خوام ازش فاصله بگیرم، و بعد ازش دور شو.»
philodendron
شیر آب رو باز کن. خودت رو با احساس شستشو بده. احساسات هیچ‌وقت به تو آسیبی نمی‌زنه، فقط بهت کمک می‌کنه.
philodendron
شیر آب رو باز کن. خودت رو با احساس شستشو بده. احساسات هیچ‌وقت به تو آسیبی نمی‌زنه، فقط بهت کمک می‌کنه.
philodendron
«بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»
mjn668
«فرهنگ ما آن‌طور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازهٔ کافی قوی باشی که اگه تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمی‌کند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی.»
Hamid_R_khani
مرگ، حتما پیوند دهندهٔ قلب‌هاست، همان وسیله‌ای که اشک آدم را درمی‌آورد و سبب می‌شود تا غریبه‌ها برای هم اشک بریزند.
فرزانه
موری دو پسرش را طوری تربیت کرده بود که به هم عشق بورزند. آن‌ها هم مانند موری از ابراز محبتشان خجالت‌زده نمی‌شدند.» اگر موری می‌خواست، پسرانش لحظه‌ای او را تنها نمی‌گذاشتند، از کار خود دست می‌کشیدند و پیش موری می‌آمدند. اما این خواستهٔ موری نبود. موری به آن‌ها گفته بود: «دست از کار و زندگیتون نکشید. این‌طوری ممکن است، این بیماری به جای یک نفر، زندگی سه نفر رو از پا در بیاورد.» ا
Hosein Ald
- «چطور می‌شه برای مردن آماده شد؟» - «باید کار بودایی‌ها رو بکنی. تصور کن هر روز پرنده‌ای بر شانه‌ات می‌نشینه و می‌پرسه: ««آیا امروز همان روز است؟ آیا آماده شده‌ای؟ آیا همهٔ آن کارهایی را که انجام می‌دهی ضروری هستند؟ آیا همان کسی هستی که باید باشی؟»
Hosein Ald
- «مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.» موری به آرامی این جمله را تکرار کرد: «محبتشون رو پذیرا باشیم. ما فکر می‌کنیم که ظرفیت عشق رو نداریم، فکر می‌کنیم اگر عشق رو به وجودمان راه بدیم، بیش از اندازه احساساتی می‌شویم، شخص خردمندی به اسم لوین چقدر قشنگ گفته که عشق، تنها کار عقلانی و منطقی است.» موری دوباره حرفش را تکرار کرد و برای اینکه تاثیر بیشتری داشته باشد روی هر کلمه مکث می‌کرد: «عشق، تنها کار، عقلانی، و منطقی، است.»
Hosein Ald
ما همگی به شدت درگیر مسائلی مثل شغل، خانواده، پول، پرداخت قسط، ماشین مدل جدید، تعمیر شوفاژ خراب و غیره هستیم و خودمون رو درگیر هزاران کار کوچک کرده‌ایم. فقط به این دلیل که روزگارمان بگذرد. هیچ‌وقت یاد نگرفته‌ایم که لحظه‌ای عقب بایستیم، به زندگی نگاه کنیم و از خودمون بپرسیم که واقعا زندگی در همین چیزها خلاصه می‌شود؟ همین است؟ آیا در این میان چیزی گم نکرده‌ایم؟»
azar
موری پرسید: «کسی رو پیدا کردی که حرف دلت رو باهاش بزنی؟ آیا حاضری بدون هیچ توقعی به جامعه‌ات خدمت کنی؟ آیا با خودت در صلح و آرامش هستی؟ آیا می‌تونی تا اون‌جا که می‌تونی همون کسی باشی که باید باشی؟»
nargess
«بسیار خب. فرق ما با گیاهان و حیوانات اینه. ما می‌توانیم یکدیگر رو دوست داشته باشیم و به هم عشق بورزیم، بی‌آنکه واقعاً برویم و، بمیریم. عشقی که ایجاد می‌کنیم پایدار باقی می‌مونه، خاطراتی که می‌آفرینیم باقی می‌مونه، و تو تا همیشه در قلب همهٔ کسانی که به آن‌ها عشق ورزیده‌ای خواهی ماند.»
rozhpari94
«با هم مهربان باشید و در برابر هم احساس مسئولیت کنید. اگه این رو رعایت کنیم، دنیا مکان بهتری برای زندگی می‌شود.»
rozhpari94
چه روزها شده که به شدت احساس تنهایی می‌کنیم. به حدی که اشک چشمانمان را پر می‌کند، اما نمی‌گذاریم قطره‌ای از آن سرازیر شود، چرا که قرار نیست گریه کنیم. یا در عشق کسی می‌سوزیم، اما حرفی نمی‌زنیم، چون نمی‌دانیم که این حرف روی روابطمان چه تأثیری می‌گذارد.
rozhpari94
تصور کن هر روز پرنده‌ای بر شانه‌ات می‌نشینه و می‌پرسه: ««آیا امروز همان روز است؟ آیا آماده شده‌ای؟ آیا همهٔ آن کارهایی را که انجام می‌دهی ضروری هستند؟ آیا همان کسی هستی که باید باشی؟» موری نگاهی به شانه‌اش انداخت و گفت: «انگار پرنده اینجا نشسته بود.» و سپس پرسید: «آیا امروز همون روزی است که باید بمیرم؟»
Ramtin
کاری کن که به آرامش برسی. آشتی کن. با خودت آشتی کن، با همهٔ اطرافیانت آشتی کن.»
mahsa

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان