بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه شنبه ها با موری | صفحه ۴۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه شنبه ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه شنبه ها با موری

۴٫۲
(۴۳۱)
«می‌دونی میچ، اشکال اینه که همه عجله دارند. مردم به مفهومی در زندگیشون نرسیدن، به همین دلیل همیشه شتاب دارند که آن را بیابند. به فکر ماشین نو، خونه نو و شغل تازه هستند. بعد می‌بینند که این‌ها تهی و بی‌معنا هستند. برای همین به دویدن ادامه می‌دهند.»
kimia.fakhari
- «چطور می‌شه از غبطه خوردن به دیگران جلوگیری کرد؟» لبخندی زد... - «میچ، غیر ممکن است که پیرها غبطهٔ جوان‌ها رو نخورند، اما موضوع این‌جاست که خودت رو بشناسی و بدونی که کی هستی. زمان توست که در دوران سی سالگی به سر بری، زمان من هم هست که هفتاد وهشت ساله باشم. باید ببینی که در این لحظه از زندگی‌ات چه چیزی داری که می‌تونی ازش لذت ببری. نگاه کردن به گذشته رقابت‌آمیز است و سن و سال موضوعی نیست که سرش رقابت کنی.»
kimia.fakhari
پیر شدن فقط فرسوده شدن نیست، بلکه رشد کردن هم هست. چیزی بیشتر از نزدیک‌تر شدن به مرگ است. همه‌اش جنبهٔ منفی نیست، جنبهٔ مثبت هم داره. می‌فهمی که باید بمیری و با این علم بهتر زندگی می‌کنی
kimia.fakhari
- «و روبه‌رو شدن با مرگ باعث تغییر تمام این‌ها می‌شود؟» - «آه بله. همهٔ تعلقات رو دور می‌ریزی و فقط به ضروریات می‌پردازی. وقتی بدونی داری می‌میری، جور دیگه‌ای به چیزها نگاه می‌کنی.»
kimia.fakhari
«زندگی مجموعه‌ای از کشمکش‌های متضاد است. گاهی وقت‌ها دلت می‌خواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما می‌دونی که نباید باشی، یه وقت‌هایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه می‌دونی نباید باشی. کشمکش‌های متضاد مثل کشیدن یک استیک می‌مونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی می‌کنیم.»
kimia.fakhari
«خیلی‌ها زندگی بی‌معنای دارند. به نظر نیمه خواب می‌رسند، حتی وقتی کاری را می‌کنند که به نظرشان مهم است. به این دلیل که آن‌ها دنبال چیزهای اشتباهی هستند. برای اینکه به زندگی خود معنا ببخشید باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای اطرافتان کنید و چیزهایی خلق کنید که به زندگی شما معنا و مفهوم ببخشد.»
کاربر ۹۶۹۰۵۷
می خندم. «شور و اشتیاق؟» او هم می‌خندد: «بله، شور و اشتیاق. مگه این روزها این اصطلاح دیگه کاربردی نداره؟»
لیلی
موری نظر بهتری داشت. به چند نفر از دوستانش زنگ زد. تاریخی را مشخص کرد و در بعدازظهر سرد یک روز یکشنبه با جمعی از دوستان و بستگانش در منزل قرار گذاشت تا با حضور او مراسم تشییع جنازهٔ زنده برگزار کنند. هرکس حرفش را زد، در واقع همه از استاد پیر من تشکر کردند. بعضی اشک ریختند و بعضی خندیدند. موری با آن‌ها خندید و گریه کرد و آن روز تمام احساسات قلبی‌اش را که ما گفتنش را از هم دریغ می‌کنیم بر زبان آورد. مراسم تدفین زنده آن روز موفقیتی درخشان و تحسین‌برانگیز بود.
لیلی
«منظورم پول نیست میچ. منظورم زمانیه که در اختیار داری. منظورم توجه است، منظورم گفتن قصه است.
بهار
می‌دونی رضایت واقعی تو چیه؟» - «تو چیه؟» -«این که دیگران رو در داشته‌هات شریک کنی.»
بهار
چرا مردم همیشه میگن کاش هنوز جوون بودیم. کسی رو ندیدم که بگه کاش شصت و پنج ساله بودم.» درحالیکه لبخند می‌زد، گفت: «می‌دونی این نشانهٔ چیه؟ زندگی ناموفق. زندگی بدون معنی و مفهوم. چون اگه به معنی و مفهوم برسی، دیگه دلت نمی‌خواد که به عقب برگردی، فقط می‌خوای به جلو بری. می‌خوای بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی.
بهار
«همه می‌دونند که روزی می‌میرند، اما کسی هنوز به این باور نرسیده. اگر باور می‌کردیم، رفتارمون رو تغییر می‌دادیم.»
بهار
در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.
reyhan
«مرگ پایان زندگیه نه خاطره و یادها.»
reyhan
«هرشب که می‌خوابم، می‌میرم. و صبح روز بعد وقتی بیدار می‌شوم، دوباره متولد می‌شوم.» مهاتما گاندی
reyhan
«این یک حقیقته که سرانجام باید مرد.»
reyhan
گوش کن، چیزی هست که تو و جوان‌ترها باید بدونید. اگر همیشه با پیر شدن درگیر باشید، همیشه ناراضی خواهید بود، چون پیر شدن اتفاقیه که در هر صورت می‌افتد.
reyhan
«زندگی مجموعه‌ای از کشمکش‌های متضاد است. گاهی وقت‌ها دلت می‌خواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما می‌دونی که نباید باشی، یه وقت‌هایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه می‌دونی نباید باشی. کشمکش‌های متضاد مثل کشیدن یک استیک می‌مونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی می‌کنیم.»
Fzk
سال ۱۹۷۹، در استادیوم براندیس، مسابقهٔ بسکتبالی در جریان است. تیم ما بازی خوبی به نمایش می‌گذارد. دانشجویان، فریاد شادی سر داده‌اند و تشویق می‌کنند. «ما اول می‌شیم ما اول می‌شیم.» موری هم در همان نزدیکی نشسته است. او حیرت‌زده به نظر می‌رسد. در لحظه‌ای در میان فریاد «ما اول می‌شیم.» دانشجویان، موری از جایش بلند می‌شود و بلند می‌گوید: «مگه دوم شدن اشکالی داره؟» دانشجویان نگاهش می‌کنند. صدایشان را پایین می‌آورند. موری سرجایش می‌نشیند و لبخند پیروزی می‌زند.
مهتاب حیدری
اگر استاد موری شوارتز در زندگی فقط یک جمله به من آموخته باشد، آن جمله این است: «در زندگی چیزی به نام خیلی دیر شده وجود ندارد.» او خودش تا لحظهٔ آخر زندگی‌اش مرتب در حال تغییر بود.
Parva

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان