بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه شنبه ها با موری | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه شنبه ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه شنبه ها با موری

۴٫۲
(۴۳۱)
اما می‌دونی من از این بیماری چه چیزهایی یاد گرفتم؟» - «چه چیزهایی؟» - «مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.»
Tina
«واقعیت اینه که بخشی از من در هر سن و سالی است. سه ساله هستم، پنج ساله هستم، سی و هفت ساله هستم، پنجاه ساله هستم و در عین حال از همهٔ این مراحل گذشته‌ام. می‌دونم که چه حس و کیفیتی داره. وقتی مناسب باشه دوست دارم که کودک باشم، وقتی هم مناسب باشه که یه مرد عاقل باشم، می‌خواهم یک پیر مدبر باشم. به تمام آن‌چه من می‌تونم باشم فکر کن. من در هر سن و سالی هستم. می‌فهمی؟» سرم را پایین آوردم. «چطور می‌تونم به سن و سال تو غبطه بخورم در حالیکه من هم روزی در سن و سال تو بودم؟» *** «سرنوشت در برابر بسیاری از افراد سر تسلیم فرود می‌آورد، این خود انسان است که خودش را به خطر می‌اندازد.»
تسنیم
اشک هایش را پاک می‌کرد گفت: «از نظر تو که گریه کردن مردها اشکالی نداره؟» سریع گفتم: «نه، اصلا نداره.» - «آه میچ، یه روزی بهت ثابت می‌شه که مردها هم می‌تونند راحت گریه کنند.»
زیبا صدایم کن
برای لحظه‌ای اطمینان داشتم که خیلی محکم به زمین می‌خورد، اما این اتفاق نمی‌افتد و دانشجویی که پشت سرش ایستاده او را می‌گیرد. گروهی از دانشجویان با اشتیاق فریاد می‌زنند و بعضی‌ها هم دست می‌زنند. در نهایت موری درحالیکه لبخند می‌زند به دختر می‌گوید: «می‌بینی، تو چشمانت رو بستی. تفاوتش تو همین بود.» گاه آنچه را می‌بینی باور نمی‌کنی. مجبوری آنچه را که احساس می‌کنی باور کنی و اگر قرار باشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند، باید احساس کنی که تو هم می‌توانی به آن‌ها اعتماد کنی، حتی وقتی در تاریکی هستی، حتی وقتی سقوط می‌کنی.
کاربر ۷۵۷۸۵۶۰
کارهایی که وقت زیادی صرفشون می کنی، تمام کاری که انجام می‌دهی، ممکنه اون قدرها هم مهم نباشه. یه کم هم دنبال معنویات باش.
عاطفه
حقیقت این‌جاست که اگه واقعا به پرنده‌ای که روی شانه‌ات نشسته فکر کنی، و باور کنی که هر لحظه ممکنه بمیری، به این اندازه جاه طلبی نمی‌کنی و دنبال آرزوهای دور نمی‌روی
عاطفه
«همه می‌دونند که روزی می‌میرند، اما کسی هنوز به این باور نرسیده. اگر باور می‌کردیم، رفتارمون رو تغییر می‌دادیم.»
عاطفه
روزها و هفته‌های عمرشان را در حال پیگیری زندگی دیگران به سر می‌بردند.
عاطفه
«یکدیگر را دوست بدارید یا اینکه بمیرید.»
بیتا طوسی
اینکه می‌تونم ادامه بدم رو نمی‌دونم، اما با خودم شرط بسته‌ام که ادامه بدم.»
بیتا طوسی
«مهمترین چیزی که تو زندگی باید بدونی اینه که چطور به دیگران عشق بورزی و چطور محبتشون رو پذیرا باشی.»
pari
«زندگی مجموعه‌ای از کشمکش‌های متضاد است. گاهی وقت‌ها دلت می‌خواد کاری بکنی، اما مجبوری کار دیگری انجام بدی. از چیزی ناراحتی اما می‌دونی که نباید باشی، یه وقت‌هایی فقط به فکر منافع خودت هستی، درحالیکه می‌دونی نباید باشی. کشمکش‌های متضاد مثل کشیدن یک استیک می‌مونه. همهٔ ما جایی در این میان زندگی می‌کنیم.»
pari
این یک حقیقته که سرانجام باید مرد.
جهان
موری به این نتیجه رسید که اغلب بیماران آسایشگاه، کسانی هستند که در زندگی مورد بی‌توجهی و بی‌اعتنایی قرار گرفته‌اند. آن‌ها همگی، نیاز به محبت و دلسوزی داشتند.
فرزانه
عشق، تنها کار عقلانی و منطقی است.»
فرزانه
«آدم‌ها تنها وقتی تهدید بشن بدجنس می‌شوند، و این کاریه که فرهنگ با ما می‌کنه. کاری که اقتصاد با ما می‌کنه.
Amin
عشق، تنها کار عقلانی و منطقی است.»
Amin
«سرنوشت در برابر بسیاری از افراد سر تسلیم فرود می‌آورد، این خود انسان است که خودش را به خطر می‌اندازد.»
محیا
اگر همیشه با پیر شدن درگیر باشید، همیشه ناراضی خواهید بود، چون پیر شدن اتفاقیه که در هر صورت می‌افتد. و میچ...» صدایش را پایین آورد. «این یک حقیقته که سرانجام باید مرد.»
محیا
«آنچه را می‌توانی انجام دهی و آنچه را نمی‌توانی انجام دهی همه را بپذیر»؛ «بپذیرید که گذشته هرچه بوده گذشته، بدون آنکه آن را انکار کنید»؛ «یاد بگیرید خود و دیگران را ببخشید.»
کاربر ۲۵۴۹۵۶۰

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان