بریدههایی از کتاب زن و بازیابی هویت حقیقی
نویسنده:سیدعلی خامنهای
گردآورنده:محسن کربلای نظر
انتشارات:انتشارات انقلاب اسلامی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۸۶ رأی
۴٫۲
(۸۶)
زن، در جامعهٔ خودباختهٔ نظامِ پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همهٔ جوانب مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقولهٔ علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاهها و محیطهای آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی میتوانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر میشد یک زن مسلمان، در خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی یا حتّی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگانِ به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زنها غالباً ممکن نمیشد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسّر نمیشد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی!
Afsaneh Habibi
آیا جنایتی بزرگتر از این نسبت به زن وجود دارد که بیایند سر او را با آرایش و مُد و جلوهگری و لباس و طلا و زیورآلات بند کنند و از او بهعنوان یک ابزار و وسیله، در راه مقاصد گوناگون استفاده کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود؟ این، آن کاری است که در رژیم گذشته، دقیقاً و بابرنامه انجام میگرفت.
Afsaneh Habibi
میدانید قبل از انقلاب این مملکت چگونه بود؟ در طول پنجاه سال چگونه پایههای اخلاقی در این مملکت عمداً و با حساب و پیگیری متزلزل شد؛ زنان و دختران و جوانان را به چه وضعی کشاندند؟ اگر میدانستید، آنگاه میفهمیدید طبقهٔ جوان صالح و نورانی - چه دختران و چه پسران که در بخشهای مختلف جامعه هستند - چقدر ارزش دارند.
امروز عدد مطلق و نسبی محقّقین زن، اساتید زن، دانشمندان زن در رشتههای مختلف، متفکرین و نویسندگان زن که در رشتههای گوناگون فکر میکنند، صاحبنظرند و قلم میزنند، ادبای زن، شعرای زن، هنرمندان زن - قصهنویسها، شاعرها، نقّاشها - بمراتب بیشتر از دورهٔ طاغوت است؛ یعنی آن دورهای که به نام طرفداری از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهٔ بین زن و مرد را بکلّی از بین برده بودند و روزبهروز هم این بیبندوباری را ترویج میکردند؛ حتّی در مواردی از کشورهای اروپایی هم بدتر و تندتر عمل میکردند.
Afsaneh Habibi
آن روز [دوران طاغوت] زنان با هیأتهای مختلف به مسافرتهای گوناگونی میرفتند؛ امّا تشریفاتی بود. برای هوسرانی و نشان دادن سر و کول خودشان به این و آن بود. لکن زن مسلمان امروز، در مجامع جهانی، در کنفرانسهای گوناگون جهانی، در مراکز علمی و در دانشگاهها، حضور علمی یا سیاسی یا خدماتی دارد. اینها ارزش دارد. آن روز دخترانی را بهعنوان «دختر نمونه» و «دختر شایسته»، از آغوش گرم و عفیف خانوادهها بیرون میکشیدند ودر منجلاب فساد فرو میکردند.
رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدری قزّاقی خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی جرأت میکرد غیر از کلاه پهلوی - کلاهی که آن موقع با این عنوان شناخته میشد - کلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد، باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود - اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند.
Afsaneh Habibi
همین سوق دادن به تجمّل و مصرفگرایی و آرایشهای بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیلهٔ مصرف. این، ستم بزرگی بر زن است. شاید بشود گفت که هیچ ظلمی بالاتر از این نیست؛ زیرا که او را بکلّی از آرمانها و اهداف تکاملی خودش غافل و منصرف میکند و به چیزهای خیلی کوچک و حقیر سرگرم مینماید. این، کاری بوده که در رژیم ظالم پادشاهی انجام شده، و حالا باید جلوی آن گرفته میشد. البته در اوایل انقلاب، خیلی هم خوب بود؛ لیکن بعدها باز غفلتهایی شده است، که باید نسبت به آن، حسابی برنامهریزی کرد.
همان تربیت غلط غربی موجب شد که در دوران حکومت طاغوت در این کشور، زنان به آرایش، تجمّلات، زینتهای بیخودی، تبرّج و خودنمایی تمایل پیدا کنند.
Afsaneh Habibi
در دورهٔ پیش از انقلاب - همان سالهای اواخر دههٔ چهل و اوایل دههٔ پنجاه - بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل میشد، از روی شواهد و قرائن میگفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بیبندوباری و بیحجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست! واقعاً هم نبود؛ من اطّلاع داشتم.
ما قبل از انقلاب را از نزدیک دیدیم. وضعی که آن روز کشور ما و جامعهٔ ما و زنان ما به سمت آن میتاختند، وضعیت بسیار هولناک و خطرناکی بود. به خاطر خاصیت تقلیدی بودن کار در اینجا، گاهی وضعیت ظاهر زنان از آنچه که ما در عکسها و نقلها و گزارشها از زنهای اروپایی میدیدیم یا میخواندیم هم بدتر بود! یک چنین وضعی را داشتند ترویج میکردند.
Afsaneh Habibi
در همین کشورهای غربی، تا چند سال قبل از این - نه خیلی زیاد - زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل میکردند، حق نداشتند مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر، در بعضی از کشورهای غربی - از جمله در انگلستان - یکی از مجّلات یکی از کشورهای غربی - که نمیخواهم از آن کشور و از آن مجلّه اسم بیاورم - پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال ۱۹۱۷ - یعنی تقریباً هفتاد سال قبل - در حدّ دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدرک تحصیل ندادهاند! بعد سؤال میکند، چرا مدرک تحصیل ندادهاند؟ میگوید که چون تا سال ۱۹۴۷ در انگلستان، به زنانی که تحصیل میکردند، مدرک تحصیلی نمیدادند و میگفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد! اینها امروز آمدهاند و در مقابل جمهوری اسلامی، مدّعی حقوق زن شدهاند!
Afsaneh Habibi
در گذشته، وضع زنان غربی اینطور نبود. از سی، چهل، پنجاه سال قبل، وضع زنان غربی - بهخصوص در امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی - روزبهروز بدتر شد. آن روزی که زنان غربی این راه غلط [اهمیت ندادن به خانواده و تربیت فرزند] را شروع نمودند، فکر نمیکردند که سی سال دیگر، چهل سال دیگر، پنجاه سال دیگر، کشور و جامعهٔ آنها، دچار چنین وضعی شود که نوجوان دوازده ساله، هفتتیر ببندد، یا چاقوی ضامندار در جیب خود بگذارد و به هنگام شب یا روز، در گوشه و کنار خیابانهای نیویورک یا لندن یا بقیهٔ شهرهای غربی، اگر توانست کسی را بکشد، بدون هیچ ملاحظهای بکشد! وضعشان به اینجا رسیده است. وقتی خانواده از هم پاشید، وضعیت این گونه میشود.
Afsaneh Habibi
از روزی که اروپاییها، صنایع جدید را بهوجود آوردند - در اوایل قرن نوزدهم که سرمایهداران غربی کارخانههای بزرگ را اختراع کرده بودند - و احتیاج به نیروی کار ارزان و بیتوقّع و کمدردسر داشتند، زمزمهٔ «آزادی زن» را بلند کردند؛ برای اینکه زن را از داخل خانوادهها به درون کارخانهها بکشانند؛ بهعنوان یک کارگزار ارزان از او استفاده کنند، جیبهای خودشان را پر کنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه که بهعنوان «آزادی زن» در غرب مطرح است، دنبالهٔ همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمی که در فرهنگ غربی به زن شده است و برداشت غلطی که از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاریخ بیسابقه است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است، امّا این ظلم عمومی و فراگیر و همهجانبه، مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدّن غرب است.
Afsaneh Habibi
دنیای غرب، زن را به ابتذال کشاند. تا شصت، هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطرهٔ مرد - یا مردِ خود و یا یک مرد دیگر مثل صاحب کارخانه و مزرعه - میتوانست باشد و هیچ حقّی از حقوق اصلی یک انسان در یک جامعهٔ متمدّن را نداشت. حقّ رأی و حقّ مالکیت و حقّ معامله نداشت. بعد آمدند زن را به میدان کار و زندگی و فعّالیت اجتماعی کشاندند؛ امّا در همان حال، تمام وسایل را برای لغزش زن فراهم کردند و او را در متن جامعه، رها و بیپناه گذاشتند.
Afsaneh Habibi
اروپایی که امروز ادّعا میکند زن در آنجا آزاد است، تا نیم قرن پیش به زن اجازه نمیداد که در مال شخصی خودش تصرّف کند! یعنی مثلاً یک زن اروپایی یا امریکایی، تا پنجاه، شصت سال قبل از این، اگر میلیونها ثروت داشت، خودش حق نداشت که از این ثروت، به میل و ارادهٔ خودش استفاده کند؛ باید در اختیار شوهر یا پدر و یا برادرش میگذاشت و آنها هم به میل خودشان از ثروت آن خانم - یا برای او و یا برای خودشان - استفاده میکردند.
تا اوایل این سده - یعنی تا دهههای دوم و سوم همین قرن میلادی - در کشورهای غربی، زنان مالکیت به معنای حقیقی نداشتند! یعنی زنی که شوهر میکرد، بدون اجازهٔ شوهرش نمیتوانست در ثروت خود تصرّف کند. این را با احکام اسلامی مقایسه کنید که زنان را مستقل میداند.
Afsaneh Habibi
مثلاً تا اوایل قرن بیستم، با همهٔ آن ادعاهایی که شده است، با آن کشف حجاب عجیب و غریبی که در غرب روزبهروز هم بیشتر شده، با آن اختلاط جنسی بینهایت و بیمهار - که خیال میکنند این احترام کردن و ارزش دادن به زن است - درعینحال زن غربی حق نداشته از ثروتی که متعلّق به خودش بوده، آزادانه استفاده کند! در مقابلِ شوهر، مالک دارایی خودش نبوده است. یعنی زنی که ازدواج میکرد، ثروت و دارایی و ملکش متعلّق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرّفی بکند؛ تا اینکه بهتدریج حقّ مالکیت و حقّ کار، تا اوایل قرن بیستم به زنان داده شد. یعنی این مسألهیی که جزو اوّلیترین حقوق بشری است، از زن دریغ داشتند.
Afsaneh Habibi
البته در تاریخ اروپا، خانمهایی که ملکه میشدند و یا اشرافی بودند، وجود داشت؛ امّا حکم یک زن و زنان یک فامیل یا یک تیره یا یک طبقه، غیر از مسألهٔ زن است. این تبعیضها همیشه بوده است. خانمهایی هم بودهاند که در سطوح بالا قرار میگرفتند و مثلاً ملکهٔ کشوری میشدند و این امتیاز، از طریق خانواده و میراث به آنها داده میشده است؛ امّا «زن» این طور نبوده و بر خلاف دیدگاههای ادیان - که سالم و دستنخوردهاش اسلام است و دیگر ادیان هم یقیناً همین دیدگاه را دارند - به هیچ وجه در جامعه از حقوقی برخوردار نبوده است.
Afsaneh Habibi
در صدر اسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان - که این کار بیشتر بر عهدهٔ زنان بود - حتّی گاهی با نقاب، در میدان جنگ و رزمهای دشوار آن روز، شمشیر هم میزد! درعینحال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش میگرفت، تربیت اسلامی هم میکرد، حجاب خود را هم حفظ میکرد؛ چون اینها منافاتی با هم ندارد.
Afsaneh Habibi
اعتقادم این است که اگر در بخشی از جامعهٔ اسلامی - چه در ایران و چه در بعضی کشورهای دیگر - نسبت به زن مسلمان، کوتاهیهایی صورت میگیرد، قدری تقصیر مردان و قدری هم تقصیر خودِ بانوان است؛ چون آن کسی که باید شأن اسلامی زن را بشناسد و از آن دفاع کند، در درجهٔ اوّل خودِ بانوان هستند. باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام، دربارهٔ آنها چه قضاوتی دارد، از آنها چه میخواهد، مسؤولیت آنها را چه چیزی معین میکند و از آنچه که اسلام فرموده و خواسته، دفاع کنند و بخواهند. اگر نخواهند، کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند، به خود اجازه خواهند داد که به زن ستم کنند.
Afsaneh Habibi
یک کشور اگر میخواهد به معنای واقعی بازسازی کند، باید بیشترین تکیه، و بیشترین نگاه و توجّهش به انسان و نیروی انسانی باشد. وقتی که صحبت از نیروی انسانی است، باید توجّه کنیم که نصف جمعیت کشور و نیمی از نیروی انسانی، بانوان کشورند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند، تا بتوانند با اتّکا به نظر والای دین مقدس اسلام، از حقوق خود بهطور کامل دفاع کنند، و هم همهٔ افراد جامعه و مردان در کشور اسلامی باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زن در عرصههای زندگی، فعّالیت زنان، تحصیل زنان، کار و تلاش اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانواده چیست
Afsaneh Habibi
اسلام که راجع به حجاب حرف می زند، آیات قرآن که راجع به حجاب حرف می زند، راجع به حدود زن و مرد با یکدیگر دستور دارد، این به خاطر خود مردم است، به خاطر همین خانواده هاست. همین دخترهای جوان که شوهرشان را میخواهند از دست ندهند، این پسرهای جوان که زن محبوبشان را میخواهند از دست ندهند، این بدون حجاب و بدون رعایت نمی شود، آیاتِ قرآن این طور حکمتآمیز و عمیق است.
deraaznevis
این مسألهٔ حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیهٔ عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسألهٔ عفاف زن اهمیت میدهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، میتواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفّت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.
deraaznevis
عفّت در زن، وسیلهای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتّی در چشم خودِ مردان شهوتران و بیبندوبار است. عفّت زن، مایهٔ احترام و شخصیت اوست. این مسألهٔ حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیهٔ عفاف در این بین سالم نگه داشته شود. اسلام به مسألهٔ عفاف زن اهمیت میدهد.
deraaznevis
مسألهٔ حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملاً غلط و انحرافی است. مسألهٔ حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بیقیدوشرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بهخصوص به ضرر زن - است
deraaznevis
حجم
۲۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان