بریدههایی از کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه
۴٫۱
(۳۹)
به مسابقهٔ سه جادوگر فکر کنید. همانطور که آلبوس دامبلدور میگوید، این مسابقه «رقابتی دوستانه» است و «روشی عالی برای ایجاد ارتباط میان جادوگران و ساحرههای جوان کشورهای مختلف با یکدیگر.»(۷) اما با شروع مسابقات، رون تحمل دیدن دوستی هرمیون و ویکتور کرام، قهرمان مدرسهٔ خارجی دورمشترانگ را ندارد و آن را رفتاری خیانتکارانه قلمداد میکند. بهخاطر رفتار دوستانهٔ هرمیون با کرام، رون او را متهم میکند که به کرام در حل معمای تخم اژدها، که جزئی از دومین مرحلهٔ مسابقه بود، کمک کرده است:
هرمیون که از کوره در رفته بود گفت: «من هیچوقت تو حل معمای تخم طلایی بهش کمک نمیکنم! هیچوقت! چطور میتونی همچین حرفی بزنی؟ من میخوام هری برندهٔ مسابقه بشه. خود هری هم میدونه، مگه نه، هری؟
رون پوزخندی زد و گفت: «چه راه مسخرهای برای اثبات این قضیه پیدا کردی.»
هرمیون بهتندی گفت: «اصلا هدف از این مسابقات اینه که جادوگران کشورهای مختلف با هم آشنا بشن و رابطهای دوستانه پیدا کنن!»
رون فریاد زد: «هیچم اینطور نیست! این مسابقه در مورد برد و باخته!»
hedgehog
چگونه میشود رفتار ترجیحی نسبت به افراد کشورت، که به نظر لازمهٔ میهنپرستیست، با رفتار ترجیحی نسبت به افراد همتبار یا همرنگ یا همجنس خودت تفاوتی نداشته باشد؟ آیا این باور که باید با همهٔ انسانها براساس ارزش اخلاقی یکسانی رفتار شود، با این باور که بعضی انسانها به خاطر ویژگیهای شخصیتی که هیچ کنترلی روی آنها ندارند (همچون نژاد، جنسیت، یا تبار) شایستهٔ رفتار ترجیحی هستند، با یکدیگر در تضاد هستند؟ اینکه بهخاطر کاری که یک نفر انجام داده (همچون استفاده از افسونهای نابخشودنی) به لحاظ اخلاقی نسبت به او تبعیض قائل شویم توجیهپذیر است، اما اگر اساس ارزشگذاری اخلاقی خود را بهخاطر چیزهایی که آن فرد هیچ کنترلی بر آنها ندارد قرار دهیم، مثل مشنگبودن والدینش یا کشوری که والدینش در آن بهدنیا آمدهاند، در آنصورت توجیهناپذیر خواهد بود.
hedgehog
این اصل برابری، اشتباهات موجود در نژادپرستی، تبعیض جنسیت، آنتیسمیتیزم، و تمام انواع تبعیض را توضیح میدهد. تمام این دیدگاهها، باور به اصل برابری انسانها را نقض میکنند. در نگاه نژادپرستان سفیدپوست، رنجوعذاب سیاهپوستان از رنجوعذاب سفیدپوستان کماهمیتتر است. مردانی که به تبعیض جنسیت باور دارند، معتقدند جایگاه پایینتر زنان نسبت به مردان کاملا صحیح است، و این تفکرات در تمام تبعیضها وجود دارد. اما، در نگاه گادمن و تولستوی میهنپرستی نیز چندان متفاوت نیست.
hedgehog
دوستان هری بر این باور آگاهند: در روزگار تاریکی که در یادگاران مرگ توصیف شده، مجریان برنامهٔ رادیویی زیرزمینی پاتربان، به شنوندگانشان یادآوری میکنند که براساس این اصل همسایگان مشنگ خود را از حملات مرگخواران نجات دهند: «ارزش زندگی همهٔ انسانها با هم برابر (۵)، و نجات هر زندگی ارزشمنده.» ۵ هرمیون حتا از این نیز فراتر میرود و با تلاشی خستگیناپذیر و بدون قدردانی برای آزادسازی جنهای خانگی، این اصل را به ناانسانها نیز توسعه میدهد. وحشت هرمیون وقتی که فهمید غذاهای هاگوارتز همگی توسط جنهای خانگی آماده میشوند، یا به قول خودش «بردهداری» را به یاد آورید. هرمیون برای آنکه کاری برای این شرایط انجام دهد، تشکیلات هواداری و عمران جنهای خانگی یا «ت.ه.و.ع» را شروع کرد.
hedgehog
بهنظر سودگرایان، یک هستی برای آنکه به لحاظ اخلاقی موجودی زنده در نظر گرفته شود به حواس نیاز دارد، و اگرچه کانت با این دیدگاه موافق نبود، ولی با این امر نیز توافق نداشت که هرکسی که شایستهٔ اخلاق است، شایستهٔ برابریست. به گفتهٔ کانت، برای رفتاری اخلاقمند باید «همانگونه که همیشه با بشریت رفتار میکنید، برخورد کنید، خواه در حق خودتان باشد خواه در حق دیگری، هیچگاه در حد وسط رفتار نکنید، بلکه همیشه درحد نهایت رفتار کنید.» ـ (۴) باید با تمام انسانها همچون وجودی برخورد شود که نقشهٔ زندگیشان، «نهایت» شان، بهطور مساوی ارزشمند است، و هیچگاه هیچ فردی نباید صرفاً برای خدمت به نهایت دیگری استفاده شود.
hedgehog
سودگرایانی چون جرمی بنتام (۱۷۴۸ تا ۱۸۳۲)، و جان اسیتوارت میل (۱۸۰۶ تا ۱۸۷۳) که از فیلسوفان انگلیسی هستند، با اصول مورد قبول ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی در مورد ماهیت اخلاق، مخالفتهایی اساسی دارند. با اینحال، هردو مکتب به اصلی اساسی در اخلاق باور دارند، و معتقدند همهٔ انسانها ارزش معنوی یکسانی دارند. سودگرایان پیرو این دیدگاه، براساس نگاهشان به موجودات دارای حواسی (موجوداتی که توانایی احساس درد و خوشحالی دارند) که متأثر از آنها هستند، قضاوت میشوند. همهٔ این موجودات برابر با یکدیگر در نظر گرفته میشوند. همانطور که بنتام بسیار عالی به این موضوع اشاره میکند: «هر موجود یک بار، و تنها یکبار به حساب میآید.» پس، رنج یا شادمانی وزیر سحروجادو، از رنج یا شادمانی حقیرترین جن خانگی یا زشتترین موجود دمانفجاری، مهمتر نیست.
hedgehog
مرگخواران و تبعیض
وقتی به مرگخواران فکر میکنیم، خیلی بیشتر میتوان این نقد مربوط به میهنپرستی را ستود. آنانی که با ولدمورت همپیمان شدهاند معنقدند برخی جادوگران، یا به قول خودشان «اصیلزادگان،» باارزشتر از دیگر جادوگران هستند (که ایشان را با لفظ توهینآمیز «گندزاده» خطاب میکنند)، و مشنگها که اصلا در این لیست اخلاقی قرار نمیگیرند. اما چنین دیدگاههایی، که گروهی را نسبت به دیگران برتر بدانند، از گذشته با این اصل اخلاقی که همهٔ انسانها ـ مرد یا زن، سیاه یا سفید، مسیحی یا مسلمان، مشنگ یا جادوگر ـ دارای ارزشی برابر هستند، در تضاد است.
hedgehog
اگر حق با گلدمن و تولستوی باشد، در آنصورت گویا میهنپرستی نوعی حس برتری به شیوهٔ ولدمورت درخود داشته باشد: ملت ما بهترین است، شهروندان ملت ما از هر شهروند دیگری در دیگر ملتها بهتر هستند، و آن ملتهای دیگر باید در برابر ترجیحات ما سر فرو آورند و منابع مورد نیازمان را تأمین کنند یا همانگونه که ما میخواهیم رفتار کنند. اگر به میل خود این کارها را نکردند، آنان را با یک حرکت چوبدستی مجبور میکنیم؛ یا با لولهٔ تفنگ.
hedgehog
نویسندهٔ روس لئو تولستوی (۱۸۲۸ تا ۱۹۱۰) میهنپرستی را بهعنوان «آرزوی خوبی تنها برای هموطنان خود» تعریف میکند، و البته دقیقاً همین آرزو بود که جنگ را ایجاد کرد. (۲) اِما گلدمن (۱۸۶۹ تا ۱۹۴۰)، یک فعال اجتماعی متولد لیتوانیست که سالهای بسیاری از زندگیاش را وقف کار و نوشتن در آمریکا کرد، و او نیز همین باور را داشت. او چنین مینویسد:
خودبینی، تکبر، و خودستایی لازمهٔ میهنپرستیست... در نگاه میهنپرستی جهان ما به نقاط کوچکی تقسیم شده، که هرکدام با دروازهای آهنی محاصره شده است. آنانی که شانس بهدنیاآمدن در بعضی از این نقاط خاص را داشتهاند، خودشان را بهتر، اصیلتر، مهمتر، و باهوشتر از دیگرانی که در سایر نقاط زندگی میکنند میدانند. از اینرو، تمام کسانی که روی آن نقطهٔ مخصوص هستند، وظیفه دارند برای اثبات برتری خود نسبت به دیگران بجنگند، بکشند و کشته شوند.
hedgehog
یک میهنپرست گریفیندوریبودن بدین معناست که هرمیون باید بخشی از زمان آزادش را فدای کمککردن به هری و رون در تکالیفشان کند (تا گروهشان امتیاز بیشتری از دست ندهد!)، اما این مفهوم را نیز میرساند که هرمیون باید ترجیحات گریفیندور را بر سایر گروهها در اولویت قرار دهد. بهطور مشابه، یک میهنپرست آمریکاییبودن نیز بدین معناست که صلاح آمریکا را بر صلاح دیگر کشورها ترجیح داد. پس دستور «خرید آمریکایی» به معنای حمایت از اقتصاد آمریکاست. اما واقعیت این است که تنها همین نوع از نگاه به ترجیح کشور خودمان به سایر کشورهاست که این مشکلات را بهوجود آورده و باعث شده میهنپرستی همچون گناه بهنظر برسد.
hedgehog
خطرات میهنپرستی
افرادی که میهنپرستی را همچون تقوا میبینند، ممکن است میهنپرستنبودن را خودخواهی بدانند. به نظر آدلای استیونسن، سیاستمدار و نامزد ریاست جمهوری آمریکا (۱۹۰۰ تا ۱۹۶۵)، میهنپرستی یعنی «کشورت را پیش از خودت قرار دهی.»(۱) یک فرد میهنپرست ممکن است زندگیاش را برای دفاع از کشورش به خطر بیندازد و علایق شخصی خودش را فدای کامیابی ملتش کند. اینکه یک میهنپرست باید ترجیحات کشورش را بر خودش ارجح دهد ستودنیست، اما نگرش این فرد نسبت به ترجیحات سایر کشورها چگونه باید باشد؟ بهنظر میرسد در اینجا نیز، فرد میهنپرست باید ترجیحات کشور خودش را در اولویت قرار دهد.
hedgehog
آیا این نوع از میهنپرستی واقعاً یک نوع تقواست؟ بسیاری از ما همینطور فکر میکنند. در غیر اینصورت چه چیزی این رفتارهای ما را توجیه میکند که از رهبران سیاسی خود میخواهیم با تقوا باشند، یا چرا فرزندانمان را بهگونهای بزرگ میکنیم که عاشق وطنشان باشند، و چرا ما سربازانمان را که برای خدمت به کشورشان، جانشان را در خظر میاندازند، تحسین میکنیم؟ با وجود این، در برخی مباحثات قدرتمند نظراتی وجود دارد که میهنپرستی را یک گناه میبینند، و اینکه اگر بهسوی میهنپرستی تمایل داریم، به طرق قابلتوجهی با ولدمورت و مرگخواران شبیه هستیم. پس، کدام یک از اینها صحیح است؟ آیا میهنپرستی تقواست؟ گناه است؟ یا آیا به شرایط بستگی دارد؟
hedgehog
یکی از ویژگیهای بسیاری که در مورد هرمیون، رون، و مخصوصاً هری قابل ستایش است، وفاداری و پیشکشی خودشان به یکدیگر و دوستانشان است. اینکه آنان «گریفیندوریهایی میهنپرست» هستند، تنها یکی از کارهای باتقوای ایشان است.
hedgehog
پیروزی عشق
در دنیای رولینگ، عشق وارد جنگ نمیشود، بدین معنا که عشق صراحتاً در بهبود ساختار مردانگی نقش دارد. از دیدگاه فمنیستهای رادیکال، هنگامیکه عشق بر نفرت چیره شود، بدون ورود به هیچ رقابتی این کار را میکند، و بهسادگی و تنها بهخاطر سرشت خود پلیدی، بر آن غلبه میکند. اگرچه موفقیتهای هرمیون و مکگونگال ممکن است حاکی از فمنیسم لیبرال در آفرینش رولینگ باشند، اما پیروزی نهایی عشق و شفقت بر خودخواهی و طمع، آشکارا نگاهی جهانی ارائه میکنند که بیشتر با فمنیسم رادیکال همراستاست.
hedgehog
عشق بسیار مهمتر از پرخاشگریست.
hedgehog
هری الگوهای مرد شایستهای چون دامبلدور، روبیوس هاگرید، و لوپین را داشت که از ابراز احساساتی چون همدردی و اطمینانبخشی خودداری نمیکردند، و میتوانستند به هری اطمینان دهند «که دارد پسر شایستهای میشود.»(۳۳) در کتابهای پاتر، یک پسر شایسته، یا در واقع، یک مرد شایسته، نه فقط شجاع و قوی، بلکه مهربان و دلسوز است.
hedgehog
«نیرویی که هم خیلی شگفانگیز، هم از مرگ و هم از هوش انسان هولناکتره، و از نیروهای طبیعت نیرومندتره... قدرتی هست... که مقدار زیادی از اون در تو وجود داره در حالیکه ذرهای از اون در ولدمورت نیست. همون قدرت... تو رو از چنگ ولدمورت نجات داد، چون اون نمیتونست حضور در بدنی رو تحمل کنه که سرشار از نیرویی هست که اون ازش متنفره.»(۲۷)
بهطور قطع، این قدرت، همان عشق است. همانطور که دامبلدور توضیح میدهد، «در نهایت، اهمیتی نداشت که نتونستی ذهنت رو ببندی. این قلبت بود که نجاتت داد.»(۲۸) توضیح دامبلدور حاکی از برتری خصایص زنانه بر مردانه است، چرا که عموماً منطق، یا قدرت ذهن، عموماً ویژگی مردانه توصیف میشود، در حالی که احساس، یا قدرت قلب، عموماً ویژگی زنانه در نظر گرفته میشود.
hedgehog
بهگفتهٔ فمنیستهای رادیکال این ویژگیها به جای آنکه به کل جامعه اختصاص داده شوند، تنها به زنان اطلاق شده، و البته بهگونهٔ مخربی این تعمیم صورت گرفته است. زنان چنان به نوعدوستی تشویق میشوند که دیگر برای حقوق خود ایستادگی نمیکنند، و از ترس اینکه تلاشهایشان برای اعلام وجود، به عنوان کمبود زنانگی دیده شود، متواضعانه در برابر انواع استبدادهای موجود سرفرو میآورند. (۲۳) در همین حین، مردان نیز آسیب میبینند، چرا که زندگی در قالب یک مردگرایی ایدهآل که بر رقابت و استقلال تأکید میکند بسیار استرسزاست، و روش مناسب و کاملی برای انسانبودن نیست. همانطور که هدر بوث، ایوی گلدفیلد، و سو موناکر میگویند: «تا زمانی که تصاویری خیالی و مصنوعی از هم زنانگی و هم مردانگی انسانها ساخته میشود، زنان و مردان میان هویت جنسیتی تحمیلشده به آنان و هدف خلقتشان از انسانبودن، در تعارض خواهند بود.»
hedgehog
انتخابها و تصمیمات شخصی هری «اولویتی زنانه» دارند، و دوستانش عمدتاً ویژگیهایی زنانه همچون «مهربانی، ترجیح دیگران به خود، تمایل به صمیمیت با دیگران، و مسئولیتپذیری» بروز میدهند.
hedgehog
بهنظر برخی از فمنیستهای رادیکال، هرچه نوع نگاه به مردم بیشتر دوجنسیتی شود، جامعهٔ ما بیشتر سود خواهد برد، و مردان و زنان میتوانند با هر شخصیتی که بیشترین مطابقت را با آنان دارد آزادانه ترکیب و یکی شوند. در این حالت، هم مردان و هم زنان به «خَلق» تبدیل میشوند، و آموختهٔ ما از چیستی خَلق، دیگر با اصولی که جامعهٔ مردسالار مشخص کرده محدود نخواهد شد. بهنظر برخی دیگر از فمنیستهای رادیکال، ارزشهایی که عمدتاً زنانه در نظر گرفته میشوند بیشترین نفع را برای جامعه خواهند داشت و بایستی بهطور مشابه توسط مردان و زنان بهکار برده شوند، و از اینرو باید مفهوم «خَلق» را به سمتوسویی زنانهتر انتقال دهیم.
hedgehog
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان