بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شراب خام | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شراب خام

بریده‌هایی از کتاب شراب خام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۷ رأی
۴٫۴
(۴۷)
زیاد اهمیت نده. «جوش» نزن... و حرف آخرم، این است که نشان بده که سالم و خوشحالی. اگر نشان بدهی که سالم و خوشحالی، دیگر مردم با تو کاری ندارند و آسوده‌ات می‌گذارند. یوسف‌جان، مردم این دنیا از دردمندان و محزون‌ها وحشت دارند. دورش را می‌گیرند، به جایی می‌برندش که مرض و حزن او را تغییر دهند. به اصطلاح خودشان «مداوایش» کنند. این‌ها ارزش روحانی درد و غم را نمی‌دانند.
khorasani
«همین. چند فقره جزئیات مهمه و بس. این که الان من و تو هستیم. شراب و تاسکبابی بود، زدیم. این که خوابمان گرفته، باید بخوابیم. این که عالم نسوان نیستند. و این که یوسف حالش امروز بهتر شده بود. من هیچ عظمت و افتخاری نمی‌خوام، جز این که همین جزئیات و واقعیات تا وقتی هستند، مرتب باشند.»
khorasani
«زندگی یک قدم زدن کوتاه شبانه است، در طول کوره راهی تاریک به اسم سرنوشت که آغاز و انتهایش معلوم نیست. امید، ما را سرپا نگه می‌دارد و از سختی‌ها بیرون می‌کشد...»
khorasani
فعلا این تنها دنیا و طبیعتی هس که ما داریم و باید قبولش کنیم. بالاجبار. ما طبیعتاً به دنیا نمی‌آییم که بمانیم، ما می‌آییم تا بمیریم. همه چیزهای دیگر طبیعت هم کم کم و درجه درجه است، ولی بالاخره می‌میرند. خیلی طبیعی و خیلی ساده‌س. اگر بدبختی‌های جوونی جونمون رو نگیره مرض و پیری می‌گیره. ما همه در حال ترانزیتیم. مثل سالن ترانزیت فرودگاه‌ها.
khorasani
پیرمردهای مفلوک و عصایی و کچل، و پیرزن‌های نق‌نقو و سرفه‌ای می‌میرن تا دوباره بچه‌های تپل و مپل به دنیا بیان...
khorasani
من در فلسفه بافی و توضیح دادن صفرم. ولی باور کن که اگر کوچکترین زیبایی و لطفی در دنیا هست، همین مرگه. یعنی یک خوبی زندگی به همین رفتن و دوباره به وجود آمدنه. گل‌های پژمرده باید بیفتن و بمیرن تا دوباره بهار بیاد و درخت‌ها شکوفه بزنن...
khorasani
«نمی‌تونم، مرد. من نمی‌تونم هم یه چیز حسابی بنویسم، هم توی اداره مستطاب پستخانه یا شهرداری یا هر قبرستون دیگه از صبح تا شب کار کنم. جلال، باید به یه چیز بچسبی. من نمی‌تونم روح لامسبم رابه بیهودگی و هرزگی وادارم.»
khorasani
«وقتی که به بهشت رفتم اولین کاری که می‌کنم اینه که از خدا خواهش می‌کنم کاری بکنه که دیگه آدما نتونن حیوونا رو بکشن.»
melika12011
«آنچه ما امروز هستیم، نتیجه تمام حوادثی است که در گذشته برای ما اتفاق افتاده، به اضافه تمام تاریخ بشر.»
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
همه ما روح‌های تنهایی هستیم که در افق‌های ناشناخته گوگیجه داریم. در میان خواب و بیداری و رؤیا. تکه تکه زندگی می‌کنیم. شبی اینجا. خنده‌ای آنجا، اشکی جای دیگر. پیر می‌شویم. عده‌ای دیر بیدار می‌شوند. عده‌ای دیگر هرگز بیدار نمی‌شوند. ولی همه باز تنها لخت بر می‌گردیم. توی افق‌های ناشناخته.
Mary gholami
«من جز همین که هستم کس دیگه‌ای نمی‌تونم باشم. رنگ دیگه‌ای نمی‌تونم بخودم بگیرم.»
Mary gholami
«آنچه ما امروز هستیم، نتیجه تمام حوادثی است که در گذشته برای ما اتفاق افتاده، به اضافه تمام تاریخ بشر.»
Mary gholami
«زندگی یک قدم زدن کوتاه شبانه است، در طول کوره راهی تاریک به اسم سرنوشت که آغاز و انتهایش معلوم نیست. امید، ما را سرپا نگه می‌دارد و از سختی‌ها بیرون می‌کشد...»
Mary gholami
من همیشه حیران دنیایی هستم که در آن زندگی می‌کنم. از صادق هدایت که خودش را بارها به چنگال مرگ انداخت، در شگفتم. از ابن سینا که گفت حتی حاضر است او را در شکم آهو بگذارند تا از ناف آن حیوان به این دنیا نگاه کند در شگفتم. هنرمندی کنار چنگ می‌نشیند. آهنگ می‌نوازد. ترانه‌ای می‌خواند. قصه‌ای به آسمان می‌گوید. مردم به او می‌گویند که آهنگ قصه تو آن گونه که هستی ما هست، نیست. مرد خاموش می‌شود. تنها می‌گرید و به خواب می‌رود. زیرا فقط اوست که می‌داند که در چنگ زمان. هستی آن گونه که هست نیست.
Ra8.M
هر روز زمان، کشتی تازه‌ای است که به ساحل می‌آید. و هر کشتی، کلام تازه‌ای با خود دارد. برای آن‌ها که نمی‌ترسند، چشمان مطمئن دوخته به دریا، برای آن است که کلامی که کشتی امروز می‌آورد، کلامی است که آنها منتظر شنیدن‌اند.
Ra8.M
علامت یک ملت بزرگ، فرهنگ بزرگ و آزاد است
Ra8.M
«زندگی یک قدم زدن کوتاه شبانه است، در طول کوره راهی تاریک به اسم سرنوشت که آغاز و انتهایش معلوم نیست. امید، ما را سرپا نگه می‌دارد و از سختی‌ها بیرون می‌کشد...»
fati

حجم

۳۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۳۲,۰۰۰
۲۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد