در یک بازی بینهایت، ارزش واقعی سازمان را نمیتوان با موفقیت در برآوردهسازی مجموعهای از معیارهای ثابت در یک چارچوب زمانیِ معین سنجید. بلکه ارزش واقعی سازمان را با تمایل سایرین برای کمک به آن میسنجند، کمکهایی که نه صرفاً برای موفقیت آن در دوران کنونی، بلکه برای کامیابی در بلندمدت هستند. درحالیکه رهبرانِ دارای طرز فکر محدود تلاش میکنند تا کارکنان، مشتریان و سهامداران خود را به سمت برآوردهسازی معیارهای مدنظر و دلخواه خودشان سوق دهند، رهبری که طرز فکر نامحدود دارد، کارکنان و مشتریان و سهامداران خود را ترغیب میکند تا با تلاش، هزینه و سرمایهگذاریشان، کمکهای مداومی را به سازمان ارائه دهند. بازیکنهایی که طرز فکر نامحدود دارند، دوست دارند در هنگام ترک سازمان، جایگاه و وضعیت آن را ارتقا داده باشند
Pep
رهبرانی که طرز فکر محدود دارند، بازی میکنند تا مسابقه را به پایان برسانند – و پیروز شوند. و اگر قرار باشد برنده داشته باشیم، پس باید بازندهای هم وجود داشته باشد. آنها برای خودشان بازی میکنند و دوست دارند سایر بازیکنان را شکست دهند. آنها تکتک برنامهها و حرکات خود را با طرز فکر پیروزی انجام میدهند.
Dexter