بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختران مطرود | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختران مطرود

بریده‌هایی از کتاب دختران مطرود

انتشارات:نشر سنگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۳۱۰ رأی
۴٫۴
(۳۱۰)
کتاب‌ها زندگی او بودند و صفحات‌شان برای او مثل نفس کشیدن.
zohreh
کتاب‌ها وسیلهٔ نجات او بودند.
zohreh
روزی طولانی بود. روزی که تا نور گرفتهٔ عصرگاهی و اولین نشانه‌های رسیدن شب ادامه داشت.
zohreh
وقتی می‌ترسید، وقتی عصبی می‌شد، خیلی سخت بود که دهانش را ببندد.
zohreh
نگاهش طوری بود که انگار دربارهٔ مسائل بسیار مهمی بدون حرف‌زدن از آن‌ها فکر می‌کند.
zohreh
به نظر می‌آمد که برای دریافت دردسر رادار داشت، انگار می‌توانست آن را از هرجایی ردیابی کند.
zohreh
کیتی همه چیز را می‌دانست و از هیچ چیز نمی‌ترسید، کسی بود که سی‌سی آرزو می‌کرد باشد.
zohreh
آرزو داشت همیشه این همه گرسنه نباشد.
zohreh
شوکه شده بود. بله. شگفت‌زده شده بود. اما در بخشی از وجودش می‌دانست باید بپذیرد. و در بخشی دیگر انگار منتظر چیز دیگری جز همین نبود.
zohreh
مالکوم هیچ وقت برای نوع زندگی‌ای که انتخاب کرده بود، شرمنده نبود.
zohreh
مهم نبود چه‌قدر دب پدرشان را مسخره می‌کرد، مالکوم هیچ وقت برای نوع زندگی‌ای که انتخاب کرده بود، شرمنده نبود.
zohreh
وقتی به پدرش نگاه کرد موجی از نگرانی وجودش را فراگرفت. آن شانه‌های پهنِ همیشه قدرتمند، الان باریک‌تر و ضعیف‌تر به نظر نمی‌رسیدند؟ رنگش نپریده بود؟
zohreh
«رویاهای من همیشه بهتر می‌شوند»
zohreh
روبرتا وقتی با هم‌اتاقی‌هایش بود می‌توانست حرف بزند. با آن‌ها بزرگ شده بود. به دوستی وفادارانه‌شان وابسته شده و به آزارهای کوچک‌شان عادت کرده بود.
zohreh
او نمی‌توانست به همهٔ آن‌ها توضیح بدهد که کلمات ترکش کرده‌اند و چیزی برای گفتن ندارد.
zohreh
او دهانش را باز می‌کرد، ولی افکارش آن را می‌بستند. سکوتی مطلق او را فرا گرفته و کلمات را از ذهنش پاک کرده بود.
zohreh
این زمان مورد علاقهٔ روبرتا بود. هوای سرد و سکوت باقی‌مانده از شب و سرمایی که به ساق‌های پاهایش نفوذ می‌کرد و خواب را از سرش می‌پراند.
zohreh
دوباره اتفاق افتاده بود، حسی که بین آن‌ها بود و به نظر می‌آمد هیچ وقت از بین نمی‌رود.
zohreh
پول همیشه سرنخه؛ این همیشه یکی از باورهای پدرش به عنوان یک روزنامه‌نگار بود. کسی، جایی همیشه در حال سود کردن است.
zohreh
«فی، به کاری که داری می‌کنی فکر کن. تمام چیزی که ازت می‌خوام همینه. فقط دربارهٔ کارت فکر کن.»
zohreh

حجم

۳۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان