بریدههایی از کتاب مهارتهایی برای تغییر
۴٫۵
(۲۰)
تغییر کردن استمرار میخواهد. یعنی در وضعیت بهتر باید فرد به قدری بماند تا بتوان اسم آن را تغییر گذاشت.
narges M
لازم است بدانیم با هر عیب و نقصی که در دیگران میبینیم، به عیب و نقصی مشابه در درون خود دلالت یابیم.
یعنی هر کسی دارای عیب و نقصی است ممکن است نشانه از عیب و ایراد از من باشد که به شکل های متفاوتی بروز پیدا میکند.
در این صورت هر کس به اندازه عیب و ایرادها و نقصهایی که میبیند میتواند عیب و ایراد و نقص در خود برطرف کند.
h.s.y
چرا کسی نمیخواهد تغییر کند، با اینکه همه طبعا تغییر را پسندیده میدانند و ضروری؟
میزان خواستن فرد به اندازه کفایت نمیرسد و ضرورت آن به قدر کافی برایش تفصیلی نیست که لازم است به زندگی افراد اهل تغییر و غیر آن نظر کند تا ضررهای تغییر نکردنها را به خوبی و به تفصیلی متوجه شود و نیز خواستن های واقعی تغییر را کشف کند.
تغییر کردن برایش آرزوست نه طلب. در این صورت لازم است از تغییرات کوچک شروع کند.
مفهومی از تغییر برای فرد واضح نشده است. که در این صورت لازم است شناخت کافی در زمینه مفهوم تغییر و لوازم و نشانه هایش پیدا کند.
مقدامة
شروع بزرگ شدن، آن موقع است که تاریک و روشن، زشت و زیبا، بد و خوب، کثیف و تمیز، عالم و جاهل، بهشت و جهنم برایت فرق کند.
جوان انقلابی
اولین اصلی که به نظر میرسد میتواند عامل تغییر شود این است که «اگر همان کاری را میکنی که همیشه میکردی، همان نتیجهای را میگیری که همیشه میگرفتی».
جوان انقلابی
امید به رحمت خدا اساس هر تحول و تغییری است. زیرا ...
لا حول و لا قوه الا بالله
اوضاع بهتر میشود، افراد با ما میانه شان اصلاح میشود، مشکلات برطرف میشود، میشود به همه امید داشت.
Avicenna Mohamadhashem
انعکاس امید به رحمت خدا، امید به اصلاح در دیگران است که ریشه آن نزدیک بودن هدایت به خود است.
h.s.y
حضرت علی میفرمایند: اگر آنچه را میخواهی نمیشود، آنچه میشود را بخواه.
moutahhar
باید از گیاهان یاد گرفت تا در تغییرات زندگی، تغییرات سریع و متناسب کرد، و اتصال به ریشه و اساس را از دست نداد و همه چیز را با هم نخواهیم.
حضرت علی میفرمایند: اگر آنچه را میخواهی نمیشود، آنچه میشود را بخواه.
Z So
امروز آمدهام حرم. میشود از دیدنیها بهم نشان بدهید؟ از شنیدنیها برایم بگویید؟ از فهمیدنیها بهم بفهمانید؟
درس بگیرم از خوشیها، از ناخوشیها، هنگام خوردن، هنگام نشستن و برخاستن، وارد شدن به صحن، خارج شدن از رواق، نگاه به آسمان، نگاه به قرآن.
درس بگیرم از کتاب دعا، از نشستن کنار مردم، نماز خواندن، اذان شنیدن و ...
میشود در هر تاملی و حالی، درسی و علمی و مرتبهای برایم قرار دهید؟
اینبار دیگر فرق کرد ...
هنوز تمام نشده....
حالا دارد در زیارت زندگی میکند. هرجا که رفت و آمد میکند.
Z So
کسی که پدرش امام زمان است؛ باید کمتر از سیدبن طاووس شدن، علامه طباطبایی، سید حسن نصرالله، بانو امین شدن را نخواهد.
هرقدر آدم خودش را بزرگتر بداند و از کارهای مهم پدران و اجدادش بیشتر خبر داشته باشد سطح دعاها و طلبهایش مرتب و مرتب پیشرفت میکند و این پیشرفت و این حرکت، خودش آرزوهای بزرگتر و همتهای عالیتری را به همراه میآورد.
Z So
آدمی نباید به اشتباهات و مشکلات عادت کند.
از پایین هیچکدام از تپههای بلند و بلندتر بعدی پیدا نیست. حرف زدن از قلهها هم هوا را عوض نمیکند.
باید تکانی به خود داد و از اولین تپه بالا رفت.
برای انجام ندادن هر کار خوبی هزار و یک دلیل هست، اما کاش آدم بخواهد کاری را انجام دهد و برایش بالا رفتن و پایین ماندن فرق داشته باشد.
Z So
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ
همه چیز را شل گرفتن، بازی گرفتن، ساده فرض کردن و شوخی انگاشتن، آدم را اهل مداهنه و ملاحظه میکند. میخواهد تمام موضوعات را بپیچاند! حالا بیخیال، باشد بعدا، نه بابا اینطورا هم نیست، خیلی جدی نگیر.
میگوید، میخواهی اصلا یک روز حرف توباشد، یک روز هم حرف ما. اما آن روز هم که قرار بشود حرف اهل حق باشد، باز هم پیچاندن شروع میشود.
هر خط و خلافی که بعدش راه میافتد از اثر این شوخی گرفتن جدیها و در نتیجه جدی گرفتن امورات بیحاصل است.
Z So
هر رحمتی که در انسان نزول مییابد، تحولی در او رخ میدهد، گاه این رحمت آنقدر نامحسوس است که تحولش نیز نامحسوس مینماید.
گاه این رحمت آنقدر زیاد است که فرد تغییر را به سرعت در خود میبیند.
گاه رحمتی میآید و میرود و گاه رحمتی میآید و میماند.
گاه رحمتی که آمده، فرد فکر میکند که نمانده است و رفته است.
سیر نزول و ماندگاری رحمت سیر تغییر و تحول را در فرد تعیین میکند.
مقدامة
آیا این درست است که سالها طی شود و حتی آدمهایی که دوست دارند خوب و خوبتر بشوند همچنان مثل قبل و فقط در آرزو یا ادعای تغییر باشند؟
باید به این فکر کرد که انسانها میتوانند تغییر کنند یا خداوند پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد به دنبال تلاشی بیحاصل؟!»
# آغاز فکر کردن
خانومِ فاطمه
استاد دینانی را میشناسید؟ فیلسوف و استاد دانشگاه.
تعریف میکردند از شخصی که دنبال حقیقت میگشت. سالهای سال بود. همه جا را گشته بود دنبال حقیقت. تا اینکه یک روز به جایی رسید، به او گفتند کسی اینجا هست که حقیقت را میداند. بیا برویم از او بپرسیم... پا گذاشت به فرار! چرا؟؟؟
عجب موجودی است آدمی. ادعا زیاد میکند اینقدر که خودش هم باورش شده.
اما کافیست پاسخ و راهکار رسیدن به آروزهایش را پیدا کند. همه مراحل را انجام میدهد، یکی را میگذارد بماند. چرا؟
# کند کنندهها
# ادعاها و تعارضها
خانومِ فاطمه
انسان برای هر تحول و تغییری نیازمند به قلبی آماده الهام است، که اگر چنین قلبی باشد، کارها آسان میشود و اگر نباشد نفعهایی را که از دست داده است را هم نمیتواند بفهمد. خطرهایی که در آن افتاده است را نیز نمیتواند درک کند.
s.habibifard
ذکر اهل تغییر و تحول هر صبح و شام عبارتست از:
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قّوة الّا بالله
سعیدی
وقتی میگویند ظلم نکن، گناه نکن، اذیت نکن، جوابش این نیست که: «همه دارند همین کار را میکنند.»
این یک جواب «کوفی» است.
جوان انقلابی
موقعیتهای خاصی از زندگی هست که آدم را برای سریعتر خوب شدن مهیا میکند.
جوان انقلابی
حجم
۲۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
۹,۰۰۰
تومان