بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شرورترین دختر مدرسه؛ جلد اول | صفحه ۳ | طاقچه
۴٫۶
(۷۰)
«شجاع باش. اگر با مشکلات خیلی عادی روبه‌رو شوی می‌بینی که آن‌قدرها هم سخت نیستند.»
کاربر ۴۸۴۶۸۱۲
خانم بل خندید و گفت: «چه دخترکوچولوی عجیبی. خوشحال باش عزیزم. خیلی زود خواهی دید که چیزهای خوبی این‌جا هست و مطمئنم تمام تلاشت را خواهی کرد و ما به تو افتخار خواهیم کرد.» الیزابت سرخ شد و گفت: «چنین کاری نمی‌کنم. تا جایی که بتوانم بد و شرور و نفرت‌انگیز خواهم بود. من نمی‌خواهم به مدرسه بروم. از مدرسهٔ وایتلیف متنفرم. آن‌قدر بد خواهم بود که هفتهٔ آینده مرا به خانه بفرستید.» دختر کوچک در همان حال که این حرف‌ها را می‌زد، به مدیرها نگاه می‌کرد و انتظار داشت که آن‌ها با عصبانیت از جا دربروند، ولی برعکس هر دوی آن‌ها سرشان را به پشت صندلی تکیه دادند و خندیدند و خندیدند
=o
دختری با چهرهٔ خندان گفت: «من برای عید پاک یک توله‌سگ هدیه گرفتم. گوش کنید. پدرم یک تخم‌مرغ غول‌پیکر مخصوص عید خریده بود و توله‌سگ را در آن گذاشته بود و تخم‌مرغ را با یک روبان قرمز بسته بود. خدایا، وقتی آن را باز کردم چه‌قدر خندیدم.»
=o
بنابراین در میان ناباوری همه، او تبدیل شد به یک دختر عاقل، شیرین‌زبان، باادب و بسیار حرف‌گوش‌کن. ولی این رفتار تأثیری کاملاً متفاوت با پیش‌بینی الیزابت بر مادرش گذاشت و او به جای این‌که بگوید الیزابت را در خانه نگه می‌دارد، چیزهای کاملاً متفاوتی گفت!
Marzieh

حجم

۱۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

حجم

۱۲۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد