۳٫۶
(۱۲۲)
عادت میکنی به هر چه پیش آید.
Aysan
آدمها تا وقتی خیلی نزدیکشان نشدهای، همانی هستند که تو از آنها در ذهنت ساختهای، اما وقتی کمی نزدیک میشوی بیشتر خودشان میشوند و کمتر شبیه ذهنیت تواَند. شاید برای همین است که بعد از هر نزدیک شدنی، دوری لازم است؛ فرصتی برای بازسازی تصویری که از محبوب ساختهای، تصویری که هر چه تلاش کنی با اصلش برابر نمیشود. برای همین شاید نزدیک شدن همیشه کراهت به دنبال دارد.
mirtabar
برایم اساماس میآید. با هر اساماس دلم میریزد که شاید از طرف لیان باشد.
آسمان
صدای یک زن جنوبی که شروه میخواند مخصوصاً اگر قبل از خواندن از گریه خشدار شده باشد، غمگینترین صداست؛ صدایی که خیلی راحت میتواند خدا را هم هایهای به گریه بیندازد.
naqme
یاد دهخدا میافتم که از سیاست و روزنامه کشید کنار و لغتنامهاش را نوشت و الان باید برای وارد شدن به سایت لغتنامهاش از فیلترشکن استفاده کنم. دنیا بعد از تمام اعدامها در تمام لغتنامهها ادامه خواهد داشت؛ لغتنامههایی که کارشان این است که برای کلمات فرسودهٔ زندگانِ مُرده، معنا بتراشند.
حسین احمدی
عشق هم نامأنوس و هم ناموس است و هم مأنوس. حذرت نمیدهم از آن. عشق زن باشد یا وطن، فرقی نمیکند، که ابتهاج زیباتر از همه گفته: عشق شادی است / عشق آزادیست / عشق آغاز آدمیزادیست.
اما آرزو میکنم این عشق، وطن نباشد.
دردونه
آدمها تا وقتی خیلی نزدیکشان نشدهای، همانی هستند که تو از آنها در ذهنت ساختهای، اما وقتی کمی نزدیک میشوی بیشتر خودشان میشوند و کمتر شبیه ذهنیت تواَند. شاید برای همین است که بعد از هر نزدیک شدنی، دوری لازم است؛ فرصتی برای بازسازی تصویری که از محبوب ساختهای، تصویری که هر چه تلاش کنی با اصلش برابر نمیشود. برای همین شاید نزدیک شدن همیشه کراهت به دنبال دارد.
دردونه
به دورترین تبریزی حیاط سرسبز خوابگاه نگاه میکنم. برگهای تبریزی وقتی نسیم میوزد، با رقص مینیاتوریشان تمام نازهای نکردهات را به رُخت میکشند؛ نازهای حرامشدهات را. یاد مادر میافتم. همین الان دارد برای پدرش چای دم میکند. چای باید پُررنگ باشد و حتماً در فنجان چینی گلسرخی. هیچکس اندازهٔ مادرم نازهایش حرام نشده.
دردونه
امشب به این نتیجه رسیدم که گم شدن، بدترین اتفاقی است که ممکن است برای کسی بیفتد. حتا از مرگ هم ناامیدکنندهتر است. یک پایان کاملاً باز برای یک ماجرای کاملاً بسته.
شاداب
همهٔ کسانی که وطن را برای اولینبار ترک میکنند، برای اطمینانخاطر ماندهها، این جمله را خیلی با قاطعیت میگویند، درحالیکه همهچیز در دلشان مثل ذرات معلق روی هواست. میگویند برمیگردیم اما تقریباً هیچ رفتهای برنمیگردد. وطن فقط در شعرها وطن است؛ آن هم در سرزمینی که از هر دو نفر، سه نفر شاعرند.
Homa Sh
حجم
۲۵۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
حجم
۲۵۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان