بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اندوه مونالیزا | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب اندوه مونالیزا اثر شاهرخ گیوا

بریده‌هایی از کتاب اندوه مونالیزا

نویسنده:شاهرخ گیوا
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۷ رأی
۴٫۱
(۷)
دوستی‌ها، هر چه‌قدر هم پایدار، عاقبت جایی بر سر اتفاقی کوچک یا بزرگ به انتها می‌رسد.
من
بیدکی بود که می‌گفت خیلی عجیب هستید شما ایرانی‌ها؛ می‌گفت مثل پیاز هزارتا پوست دارید و اگر کسی پوست‌تان را بکند، چشمش را می‌سوزانید!
من
خاصیت زندگی همین است، برای حفظ آن حتا می‌شود امیدی دروغین دست‌وپا کرد و چنگ انداخت به آن.
من
خاطره سفره نیست که پهن کنی روی گل‌های قالی و بگویی همین است نان و نمکش، هست و نیستش. خاطره ذره‌ذره به ذهن برمی‌گردد، هیچ‌وقت هم آن شکل کاملی را که آدم دوست دارد پیدا نمی‌کند.
من
می‌گویند خاصیت خاک است که سردی می‌آورد؛ اما من می‌گویم هیچ ربطی به خاک ندارد و این خاصیت حافظهٔ آدمی است، نه سردی خاک. خرافه است و بی‌خود، که تقصیر فراموش‌کاری را گردن خاک می‌اندازیم.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
زمین‌خوردهٔ یه‌سری شعار و آرزو و ایده‌های گُه شدم. هی خودمو کوبیدم به درودیوار و زخم زدم به خودم و زندگیم که می‌شه، نباید کم بیاری محمود، می‌شه. دنیا رو عوض می‌کنیم. من و چهارتا گوسفند دیگه اگه بع‌بع کنیم، دنیا صدامونو می‌شنفه و می‌فهمه و عین خودمون بع‌بع می‌کنه. آره دایی، بع‌بعم کردن، اما بع‌بع‌شون یه شکل دیگه شد، نه اون‌جوری که ما خیال می‌کردیم. بعدم از گله بیرون‌مون کردن و شدیم آدم‌بَدهٔ فیلم
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
نمی‌خواهم بگویم اگر موجودات دیگر هزاران هزار سال طول می‌کشد خودشان را با شرایط محیط وفق بدهند، من توی همین چند سال ناگهان از موجودی تک‌سلولی به آفتاب‌پرستی کم‌نقص بدل شده‌ام.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
و بی‌هراس از دوسیه‌های ساواک و شلیک گلوله‌ها شوق را تجربه می‌کنیم، اتحاد را تجربه می‌کنیم و انقلاب را تجربه می‌کنیم: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» و هیبت هلیکوپترها و ماشین‌های گارد نمی‌ترساندمان و باز: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» و بالاخره آن‌همه مشت و شعار و خون کار خودش را می‌کند و می‌شود همان چیزی که می‌خواهیم بشود.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
می‌شد برای هر حلقه قصه‌ای هم فرا خواند و با تاربه‌تارش خیال‌بازی کرد. همین‌طور است خب؛ همین است که لیلی می‌شود لیلی، شیرین برای فرهاد می‌شود تیشه و سنگ، مونالیزا برای داوینچی می‌شود نقش اندوه و لبخند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
حشره آدمیزاد نیست که مفتون خیالش باشد، مفتون ذهن و مفتون فکر. غریزه فرمان می‌دهد به آن‌ها. و غریزهٔ آدمیزاد ذهن است و فکر است؛ که خوره می‌شود گاهی، آرواره‌ای می‌شود که جان را می‌درد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۱۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰
۵۰%
تومان