*اگر به جای تو بودم بر دریا به هنگامِ جزر خرده نمیگرفتم.
کشتی مطمئن است و ناخدای ما توانا؛ تنها معده توست که ناراحت و بیمار است.
saia
*هرکه آرزویش بیش طولِ عُمرش بیشتر.
saia
*گوشهنشین کسی است که از جهانِ اَجزا روی برتابد بدان امید که به کلیتِ ناگسسته جهان خوش باشد.
saia
*تو نابینایی و من کر و لالم. پس بگذار دستانِ هم را لمس کنیم و با هم تفاهم کنیم.
saia
*خانه من به من گوید: «مرا ترک مکن، زیرا که گذشته تو اینجا منزل دارد.»
و راه به من گوید: «پیش آی و در پیام بیا، زیرا که من آینده تو هستم.»
و من، هم به خانه خویش و هم به راه گویم: «من نه گذشتهای دارم، نه آینده. اگر در اینجا مانَم، در ماندنم رفتن است؛ و اگر بروم، در رفتنم ماندن. تنها عشق و مرگ است که همه چیز را دگرگون میکند.»
saia
*مرواریدْ معبدی است که دردْ بر گِردِ یکی دانه ماسه برآورده است.
کدام اشتیاق پیکرهای ما را برآورده است و بر گردِ کدام دانههایی؟
saia
*تنهایی توفانِ بیصدایی است که جمله شاخههای عاری از حیاتِ ما را میریزد؛
با این همه، ریشههای زنده ما را در اعماقِ دلِ تپنده زمینِ زنده میدوانَد.
Rafti
*یادآوری صورتی از دیدار است.
*فراموشی صورتی از آزادی است.
Rafti