بریدههایی از کتاب وقتی هرگز از راه می رسد
۳٫۹
(۲۱)
تو اصلاً میدونی که چی میخوای؟
zohreh
من میدونم وقتی یکی کل دنیا رو کنار میذاره چه جوریه و وقتی که داری این کار رو میکنی چه چیزهایی رو از دست میدی.
zohreh
انگار فکر میکنی با درست کردن این قضیه تمام اون چیزهای دیگه رو هم میتونی درست کنی.
zohreh
احساس گناه معمولاً آدمها را بخشنده کند.
zohreh
حقیقت این است که او مطمئن نیست که تحمل شنیدن جزئیات را داشته باشد.
zohreh
کریستی- لین هیچ نیازی نمیدید که همهٔ آنها را دوباره در ذهنش زنده کند. همان یک بار واقعاً کافی بود.
zohreh
بذار که خاطرات به تو برسن.
zohreh
درحال حاضر هیچ راهی برای درست کردن این رابطه وجود نداشت، هیچ راهی برای پر کردن جاهای خالی که شارولین پارکر با آن نوع مادری کردنش در وجود کریستی- لین حک کرده بود وجود نداشت.
zohreh
چیزهای زیادی برای گفتن وجود داشت. سرکوفتهایی که باید زده میشد. انگشتهای زیادی که باید سمت کسی گرفته میشد. و شاید تعدادی از آن انگشتها به سمت خودش گرفته میشد.
zohreh
بعد از این همه سال، این همه خشم و دلخوری، چه چیزی برای گفتن باقی مانده بود؟
zohreh
تعلق داشتن به کسی و خود را به کسی باختن دو چیز کاملاً متفاوت بود. یکی از روی نیاز شکل میگرفت، پیمانی نسبتاً خوب که متقابلاً برای هر دو طرف سودمند است، درحالی در آن یکی باید خودت را رها کنی
zohreh
شاید برگشتن به عقب و دوست معمولی بودن واقعاً جواب نمیداد. شاید وقتی که آدم از خطی عبور میکند دیگر باید یا تماماً داخل آن خط باشد یا تماماً خارج آن.
zohreh
«چون ما مجبوریم. چون من مجبورم. من تازه دارم دوباره رو پاهای خودم میایستم، وید. من آمادهٔ یه دردسر تازه نیستم. و این چیزی که تو خواهی بود. من میدونم که این ناخوشایند به نظر میرسه، اما من یه رابطهٔ بزرگسال تو زندگیم داشتم، و اون خوب تموم نشد. من به یه شکست دیگه تو سابقهام نیاز ندارم.»
zohreh
من واقعاً نمیدونم که چی هستم. فکر میکنم، یه آدم آشفته.
zohreh
من نمیخوام کسی باشم که وقتی دوستش آسیبپذیره ازش سوءاستفاده میکنه.
zohreh
به دل کندنهای تمام وکمال ـ به رفتن و خراب کردن پلهای پشتسر ـ اعتقاد دارد.
zohreh
«من وقتی این رمان رو شروع کردم نوزده سالم بود. فکر میکردم که همه چیز رو میدونم.»
«و الان؟»
«الان؟» وید نگاهش را برگرداند، نگاهش در افق گم شد. «الان، مطمئن نیستم که اصلاً چیزی بدونم. چرا همه چیز اینجوری از آب در میاد. کار دنیا چه جوریه.»
zohreh
چه جوری تونستم برای مدت زیادی با یکی زندگی کنم و هنوز ندونم که اون چه جور آدمی بود.
zohreh
«واقعاً نمیدونم. من دارم چیزهایی رو راجع به مردی میفهمم که فکر میکردم میشناختمش، چیزهای خیلی بد. این من رو به فکر میاندازه.»
zohreh
اون عوضی حتی نیومد یه عذرخواهی کنه. همین قدر بگم که، ما همون جا دیگه ما دیگه دوستیمون تموم شد. فقط بحث این نبود که اون داستان من رو دزدید و جای داستان خودش جا زد. بحث این بود که اون میتونست به دوستش رکب بزنه در حالیکه خیلی خوب میدونست که من حاضرم که بهش کمک کنم.
zohreh
حجم
۳۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
حجم
۳۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
قیمت:
۸,۵۰۰
تومان