بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی هرگز از راه می رسد | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقتی هرگز از راه می رسد

بریده‌هایی از کتاب وقتی هرگز از راه می رسد

انتشارات:انتشارات علمی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۱ رأی
۳٫۹
(۲۱)
چند لحظه‌ای سکوت برقرار شد، شکافی عذاب‌آور که وقتی دو نفر خوش و بششان با هم تمام می‌شود، عمیق‌تر هم می‌شود. همین که این سکوت عجیب و غریب نشد خودش خیلی بود.
zohreh
«می‌تونی درمورد یه چیزی من رو روشن کنی؟ چون من توی این چهار سال گذشته همش دارم بهش فکر می‌کنم. چه‌جوری یه بی‌شعوری مثل استفن تونست کسی مثل تو رو تو تله بندازه؟»
zohreh
«ببین، می‌دونم که ناراحتی، عزیزم، و کاملاً حقم داری که ناراحت باشی، اما بدون‌شک تو نباید به خاطر چیز خجالت‌زده باشی.»
zohreh
«ببین، می‌دونم که ناراحتی، عزیزم، و کاملاً حقم داری که ناراحت باشی، اما بدون‌شک تو نباید به خاطر چیز خجالت‌زده باشی.»
zohreh
البته که منم احساساتی دارم. ولی باید باهاشون چی کار کنم؟ هیچ راهی برای برگشتن به عقب وجود نداره، داره؟ هیچ راهی واسه اینکه همه چی مثل قبل بشه.
zohreh
«دارم رو اون قسمت کار می‌کنم. این دو روز... سخت گذشت، اما من بالاخره جواب همهٔ کی‌ها و کجاهام رو گرفتنم. الان می‌تونم ازش بگذرم.» «چراها چی میشن؟»
zohreh
«اگه بگم نگرانت نیستم دروغ گفتم.»
zohreh
«من خودم بیشتر آدمی هستم که کلاً یه چیز رو می‌ذارم کنار. مردم دوست دارن همه چیز رو نبش قبر کنن، برای اشتباهاتشون غصه بخورن. فایدش چیه؟ دیگه کار از کار گذشته. وقتی اتفاق افتاده دیگه کاریش نمی‌شه کرد. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینه که رهاش کنی و بری ـ و راه برگشتی هم برای خودت نذاری.»
zohreh
«شاید به خاطر نیاز به اون‌ها نبوده. آدم‌ها به همه چیز می‌چسبن، چیزهای احمقانه، حتی وسایل شکسته، به خاطر خاطراتی که همراه اون‌ها است.»
zohreh
بله. او چیزهایی آموخته بود، مثلا اینکه وقتی به آدم‌های غلط اعتماد می‌کنی چه می‌شود.
zohreh
افرادی بودند که باید با آن‌ها تماس گرفته می‌شد، جزئیاتی بود که باید مورد رسیدگی قرار می‌گرفت، اما کریستین بی‌حس‌تر از آن بود که بخواهد در این لحظه به هر کدام از این‌ها فکرکند. در عوض، زیر تابش هراس‌انگیز چراغ‌های صفحه کیلومترشمار ماشین نشست، و به این فکر می‌کرد که چگونه ازدواج حساب‌شده و سنجیده‌اش در نهایت این چنین تماشایی از ریل خارج شده است.
zohreh
«وقتی هرگز از راه می‌رسد» رمانی داستانی-روانشناختی است، درواقع ابتدا داستانی را به تصویر می‌کشد، و سپس زمانی که ذهن مخاطب به‌طور کامل درگیر داستان شد با استفاده از همان داستان به ذهن او نفوذ پیدا کرده و به بیان تضادهای شخصیتی می‌پردازد، و به‌گونه‌ای نامحسوس مخاطب را به این وا می‌دارد که در درون خود به‌دنبال این تضادها بگردد، با آن‌ها مواجه شود و درصدد رفع آن‌ها باشد.
zohreh
باربارا دیوس در این رمان از زندگی می‌گوید، از تسلیم شدن‌ها، از زمین خورن‌ها، از دوباره سر پا شدن‌ها و این گونه باورهای دیرپای ما نسبت به خود و توانایی‌هایمان را زیر و رو می‌کند.
zohreh
«وقتی هرگز از راه می‌رسد» تلنگری کوچک به این هرگزها است، چیزهایی که شاید در نظر ما بسیار ساده و بدیهی هستند، اما وقتی کمی دقیق‌تر به آن‌ها می‌نگریم پی می‌بریم که تا چه اندازه پیچیده و پر رمز و راز اند.
zohreh
در زندگی چیزی به نام هرگز وجود ندارد.
zohreh
اینکه فرار کردن یا به دست فراموشی سپردن گذشته همیشه بهترین راه‌حل نیست، و گاهی تنها راه رسیدن به آرامش این است که با آن رو به رو شوی.
zohreh
این رمان داستان پذیرش اشتباهات گذشته و تلاش برای دادن فرصتی دیگر به خود و دیگران است.
zohreh
«وقتی هرگز از راه می‌رسد» داستان دختری به نام کریستی- لین است که در شانزده‌سالگی دست به کار بزرگی می‌زند، او تصمیم می‌گیرد تمام دردها، حسرت‌ها و ناامیدی‌هایش را به دست فراموشی سپرده و برای همیشه در را به روی تمام آن خاطرات تلخ و احساسات سرکوب‌شده ببندد، گویی که اصلاً چنین گذشته‌ای وجود نداشته یا دست‌کم متعلق به او نبوده است.
zohreh
کریستی- لین مدت بسیار زیادی با هرگزهایش زندگی کرده بود، با هر دو دستش خوشحالی را از خودش دور نگه داشته بود. اما حالا آیریس را داشت. و وید را. به نظر می‌رسید که بالاخره هرگز از راه رسیده بود.
امیر
استفن می‌گفت اینکه بتونی به یکی دیگه بگی که کجای کارش اشتباهه به این معنا نیست که خودت توانایی انجام اون کار رو داشته باشی.
hamtaf

حجم

۳۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

حجم

۳۷۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

قیمت:
۸,۵۰۰
تومان