اندوه بهایی است که برای دوستداشتن میپردازیم. بهای خیلی سنگینی است.
لیلی
خب بعضی وقتها بهتر است اولین چیزی را که به ذهنت میرسد بلند نگویی، هان؟
لیلی
گمان میکنم یکی از دلایلی که باعث میشود انسانها بتوانند در طول عمر خود در این سرزمین سبز و آبیِ رنجها زنده بمانند این است که همیشه، هرچقدر هم دور و بعید، احتمالِ تغییر وجود دارد.
لیلی
فهمیدم که چنین کارهای کوچکی - مثل مادرش که بعد از غذا برایم چای آورد و یادش بود شکر نمیخورم، مثل لورا که وقتی برایم قهوه آورد در نعلبکی دو بیسکوئیت کوچک گذاشته بود - چنین کارهایی خیلی باارزش هستند. به این فکر کردم که چه حسی دارد آدم برای دیگران چنین کارهایی کند.
لیلی
من هیکلی معمولی و چهرهای معمولی (البته فقط در یک طرف صورت) دارم. یعنی مردها هم در آینه به خودشان نگاه میکنند و متوجه میشوند که به شکلی خیلی اساسی ناقص هستند؟ وقتی روزنامهای را میخوانند یا فیلمی را میبینند تنها تصاویر مردان جوان و جذاب به آنها نشان داده میشود؟ آیا این باعث نمیشود چون به اندازهٔ آن تصاویر جوان یا جذاب نیستند احساس ترس یا حقارت کنند؟ آیا وقتی دارند مقالات روزنامه را میخوانند ببینند آن افراد چاق یا بدتیپ شدهاند مسخرهشان میکنند؟
mrzi
یادم آمد دوازده ساعت است هیچ حرفی نزدهام، پس قبل از اینکه صحبت کنم صدایم را صاف کردم. آخرین باری که حرف زده بودم وقتی بود که به راننده تاکسی گفتم مرا کجا پیاده کند. برای من پیشرفت خوبی به شمار میآید - معمولاً از چهارشنبه شب که به راننده اتوبوس مقصدم را میگویم تا شنبه صبح که همکارش را ملاقات میکنم با کسی حرف نمیزنم.
Aida
وقتی سکوت و تنهایی از همه سمت به من هجوم میآورند و مرا میشکنند و همچون یخ مرا میخراشند، نیاز دارم گاهی با صدای بلند حرف بزنم تا بفهمم که زندهام.
Aida
انصاف نیست از کسی به خاطر اینکه جذاب است بدمان بیاید یا از دیگری چون نقصی دارد خوشمان نیاید.
spencer
من در آرزوی معمولیبودن هستم... در طول زندگیام بیش از حد در معرض توجه دیگران بودهام. از من عبور کنید، لطفاً به راهتان ادامه دهید، اینجا چیزی برای نمایش وجود ندارد.
Mari
آدمها مجذوب کسانی که شبیه خودشان هستند میشوند.
Parinaz