سارتر درعینحال از اینکه خود را به مادرش بسپارد هم وحشت داشت. او در مصاحبه با دوبوار گفت که در سیزده سالگی سه هفته در بیمارستان بستری بوده و مادرش در تختی که کنار تخت او تعبیه شده بود میخوابیده است؛ او اعتراف میکند که خودش را به خواب میزده تا دزدکی لباس عوض کردن او را تماشا کند.
yazdaan
او اعتراف میکند که در بچگی هر کاری که انجام میداد نمایشی بود و چون دوست داشت بقیه را خوشحال کند و چیزی باشد که آنها میخواهند، نقش بازی میکرد. وقتیکه نمیتوانست به دیگران حس تحسین توأم با شگفتی بدهد از اینکه او احتمالاً آدمی کاملاً عادی است و هیچچیز خاصی ندارد، وحشتزده میشد
yazdaan
خطاهای سارتر در واقع تبدیل به تجسم فرهنگ و زندگی فرانسوی شده بود.
yazdaan
مصاحبهٔ اول در سال ۱۹۸۱ در کتاب دوبوار به نام ادای احترام: تودیع سارتر منتشر شد و نشان میداد که سارتر تا چه حد رواننژندی داشت و از اینکه نمیتوانست جلوی زنها مقاومت کند میترسید.
yazdaan