بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پرواز آخر | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب پرواز آخر اثر محمدمهدی بهداروند

بریده‌هایی از کتاب پرواز آخر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۰ رأی
۴٫۴
(۱۰)
سردار قاسم سلیمانی آن یار دیرینه هم گفت: «هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند.
shariaty
’خدایا به حق حضرت زهرا (س) حتی اگر گناهکاریم، به خاطر دوستان شهیدم، شهادت را نصیبمان کن!‘
shariaty
احمد عزیزم! خوش باش که نخلستان‌های سوخته که امروز در آبادان و خرمشهر سبز و شاداب‌اند، نمازهای شبانگاهی تو را هنوز به یاد دارند و هرگز فراموش نخواهند کرد.
shariaty
آن پل دوازده‌کیلومتری داستان عجیبی برای خودش داشت. در آن عقب‌نشینی توانست سه‌برابر تناژ استانداردش نیرو و ماشین را تحمل کند و نشکند.
shariaty
مقام معظم رهبری در همان دورانِ مسئولیتِ سردارکاظمی، در شهرهای استان آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمی تقدیر کردند.
shariaty
در ۱۸ سالگی در صف مبارزین قرار گرفت و در جبهه‌های جنوب لبنان حاضر شد و مبارزه را با استکبار و اشغالگران شروع کرد.
shariaty
ولی دل من برای قاسم سلیمانی و باقر قالیباف بیشتر می‌سوخت. آنها عجیب یار هم بودند. خانه‌های آنها در یک شهرک کنار هم بود و همیشه با هم مشورت می‌کردند و لو برای یک سفر مشهد.
shariaty
شنیدم قرار بوده هواپیما بعد از پیاده‌کردن احمد و هیئت همراهش به کرمانشاه برود و سردار سلیمانی را بیاورد. به چندجا زنگ زدم و التماس کردم قاسم با هواپیما نیاید.
shariaty

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد