بریدههایی از کتاب وقتی که او رفت
۴٫۱
(۸۸)
وقتیکه به چهل سالگی میرسی و یکدفعه دیگه به چیزای احمقانه اهمیت نمیدی و دربارهٔ کلیت زندگیت نگران میشی.
مینیمالیست
دیگر به عشق پنهانی دخترش اهمیتی نمیدهد. میگذارد که عشق پنهانی داشته باشد. میگذارد با یک مرد پیر یا جوان دوست باشد. یا یک سگ داشته باشد. بگذار او هر کسی را که میخواهد، داشته باشد.
n re
خیلی خوب است با کسی حرف زدن که میدانی تو را خوب میشناسد.
n re
«داستانها تنها چیز واقعی توی این دنیا هستن. بقیهٔ چیزا فقط یه رؤیاست.»
n re
وقتی بچههام بزرگ شدن هرگز بهشون حس عذاب وجدان نمیدم. بیشتر از اون چیزیکه در توانشونه اَزشون انتظار نخواهم داشت.
n re
اساساً مثل یه آدم چهل سالهست. میدونی، چطوره وقتیکه به چهل سالگی میرسی و یکدفعه دیگه به چیزای احمقانه اهمیت نمیدی و دربارهٔ کلیت زندگیت نگران میشی.
n re
نق زدن میتواند گاهی خستهکننده باشد. ممکن است که باعث شود عقلت را از دست بدهی... و بینتیجه هم باشد. هر بار با بیتوجهی راه اشتباهی را انتخاب کنی، سردرگم میشوی و در راهی قرار میگیری که نمیتوانی مسیر برگشتت را پیدا کنی.
n re
وقتی به سن من برسی خیلی چیزها هست که دلت میخواد داشته باشی که میبینی دیگران به اون چیزا دست پیدا کردن، ولی تو فقط بهشون فکر میکنی. مطمئناً با خودت میگی خُب، شاید نوبت من باشه. اونوقت میبینی که همه چیز توی افق ناپدید میشه. اونوقت هیچی باقی نمیمونه برات. هیچی، هیچی.»
n re
آرزو داشت میتوانست دو چمدان بزرگش را جمع کند و با خودش خداحافظی کند، برای خودش زندگی خوبی آرزو کند، به خاطر همهٔ خاطرات از خودش ممنون باشد، یکبار دیگر دوستانه به خودش نگاهی بیندازد، لحظهای درنگ کند و بعد در را بهآرامی پشتسرش ببندد، با سری برافراشته و خورشید صبحگاهی با نشاط به بالای سرش بتابد و یک آیندهٔ روشن و تازه منتظرش باشد. او باید این کار را در یک لحظه انجام بدهد، واقعاً باید اینکار را بکند.
n re
یه روز یاد میگیری که چطوری به دنیا نگاه کنی، یه روزی هم از اینکه معنایی براش پیدا کنی دست برمیدار
Mana
حجم
۲۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۷۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۳۹,۵۰۰۵۰%
تومان