بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب موکب آمستردام | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب موکب آمستردام اثر بهزاد دانشگر

بریده‌هایی از کتاب موکب آمستردام

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۷۶ رأی
۴٫۳
(۱۷۶)
زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است. در اربعین امام حسین علیه السلام یک سفره پهن کرده برای همه.
میـمْ.سَتّـ'ارے
مهم‌ترین تفاوتی که زیارت اربعین با وقت‌های دیگر دارد هدفمند بودنش است. یک جریانی دارد مردم را یک جایی می‌برد که شبیه هیچ جای دیگر نیست. زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است
mohaddese
من یک هم‌کلاس یهودی داشتم که با هم هم‌گروه بودیم؛ ولی تا شش‌هفت ماه بعد رو نکرد که فارسی بلد است. فقط با ما انگلیسی صحبت می‌کرد؛ یعنی مطمئن شدم کاملاً آب‌زیرکاه است. معمولاً هم دعوا درست می‌کرد. بعدها فهمیدم فارسی‌حرف‌زدنش به‌خاطر زندگی در ایران نیست. آنجا برایشان کلاس زبان فارسی گذاشته بودند.
هانیه سادات
‌فهمیدم که مخالفت با قوانین دانشگاه برایم تبعات دارد و ممکن است بَرم گردانند ایران. کمی هم اضطراب داشتم که اگر اخراجم کنند و برم گردانند چه بگویم؟ ولی می‌دانستم که عاقبت نافرمانی از حکم الهی از تبعات مخالفت با دانشگاه بدتر است
philobiblic
هر اتفاق معنوی که توی زندگی من افتاده وقتی بوده که تنها شده‌ام
|قافیه باران|
خانم من، باحجاب میلیون‌ها برابر زیباتر است.
ساکورا 桜 サクラ
فهمیدم خدا برایم اینجاها یک چیزهایی گذاشته. بعد می‌گوید تو فضولی نکن. اگر من جایی بردمت، خودم هم می‌آورمت پیش خودم، نگران نباش. بعدها مطالعه کردم و فهمیدم خدا من را از یک جمع جدا کرد و برد یک جای دیگر؛ چون رشد من توی آن فضا و جمعِ جدید بود. شاید همان تنهایی یکی‌دو روز اول هم برای رسیدن به این حس خیلی موثر بود؛ چون وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
ka'mya'b
سال‌هاست که عادت کرده‌ام همه‌چیز را از زاویه‌دید ظهور امام نگاه کنم
philobiblic
وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
هانیه سادات
من درعوضِ قبول آن محدودیت‌ها، آزادی روحی‌ام را به دست آوردم. وقتی با بعضی‌ها صحبت کردم و گفتم ببین، این در دین حرام شده است؛ با عصبانیت طرف مقابلم مواجه شدم که دوباره با این حرف‌ها و بایدها و نبایدها آمدی؟ اما واقعیت این است که حالا همهٔ این محدودیت‌ها برای من شیرین است
هانیه سادات

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۶۰۰
تومان