بریدههایی از کتاب کشش ها
۴٫۱
(۸)
برای چیزی افسوس نمیخورم. همهچیز را از نو میسازم. مرگ نه پایان راه، که خود یک راه است، و من آنقدرها ارزش دارم که بعد از مرگ زنده بمانم.
👑Nargess Ansari👑
خانه روزبهروز اهلیام میکرد. اول اعتمادم را جلب میکرد و هربار اجازه میداد کمی بیشتر جلو بروم. دیگر دودل نبودم؛ به خواستهها و شعورم گوش میدادم و احساس راحتی میکردم. ساعت دیواری را بهکار انداخته بودم، این کار مثل تنفس مصنوعی بود:
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
هیچچیز مسریتر از جنون جمعیت نیست. رستگاری جمعی با زیر پا گذاشتن کورکورانهٔ وجدان...
Mo0onet
همهٔ مردم در هر لحظه آدم میکشند، و گاهی نیتهای خیر خطرناکتر از بدترین انحرافها هستند.
Mo0onet
وقتی انسان میبیند گذر زمان با او چه میکند، همان بهتر که در اوج زیبایی محو شود. برای حفظ احترام خودش، و احترام دیگران.
Mostafa F
خودِ شما خانم بازپرس، خیال میکنید توی زندگی کسی رو نکشتهاید؟ با نگاهتون؛ وقتی نخواستید کسانی رو که خواهان شما بودند، ببینید. روی زمین، مردم دم به دقیقه آدم میکشند، اما دستهاشون تمیزه.
👑Nargess Ansari👑
وسوسههای حقیقی، فشارهایی هستند که انسان بروز میده.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
از یاد برده بودم سرمستی نوشتن را در سکوت و آکندن آپارتمان خالی را با واژهها، و اجازه دادن به گذشته تا بار دیگر با گسستن تاروپود واقعیت، قدم در حال بگذارد و حوادث را به دلخواه من و به سلیقهٔ من ببافد. یک سرمستی واقعی، برعکس غرق شدن در توهم بیحدّومرزی که نوشیدنیها به من میبخشند. روی زمین، چیزی به اندازهٔ این ساعتهای حاشیهٔ زندگیام، اینقدر هیجان و قدرت به من نمیدهد؛ لحظههایی که در آنها، با کینه، مبارزهجویی و انتقام، دنیای دیگری میسازم. محرکها و مراحلی که باید سپریشان کنم تا روند آفرینشم سروشکل پیدا کند، بیاهمیتاند. برای چیزی افسوس نمیخورم. همهچیز را از نو میسازم. مرگ نه پایان راه، که خود یک راه است، و من آنقدرها ارزش دارم که بعد از مرگ زنده بمانم.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
چرا دخترها رو کشتید؟
ـ برای اینکه اونا رو زنده نگه دارم.
👑Nargess Ansari👑
هیچچیز مسریتر از جنون جمعیت نیست. رستگاری جمعی با زیر پا گذاشتن کورکورانهٔ وجدان...
Mostafa F
در سیسالگی هنوز میتوان امیدوار بود؛ اما در پنجاهسالگی، آرزوها دیگر دفن شدهاند.
👑Nargess Ansari👑
ـ قسمت هر کس بسته به لیاقتشه.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
وانمود میکردم مثل قبل سرحالم، اما میدانستم اینطور نیست. تنها چیزی که برایم اهمیت داشت، سازش بود برای داشتن آرامش.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
دوست ندارم کسی دربارهٔ من بنویسد. دوست ندارم تحلیلم کند، تکهتکهام کند و کالبدم را بشکافد. از حشرهشناسها متنفرم، از مومیاگرها و از افرادی که با وکالت دادن به دیگران زندگی میکنند.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
دوست ندارم کسی دربارهٔ من بنویسد. دوست ندارم تحلیلم کند، تکهتکهام کند و کالبدم را بشکافد. از حشرهشناسها متنفرم، از مومیاگرها و از افرادی که با وکالت دادن به دیگران زندگی میکنند.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
ادبیات یه تصویر سهبعدیه. اگه قطعهقطعهش کنید، هر تیکه خودش یه تصویرِ کامله.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
حجم
۱۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد