بریدههایی از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ
۴٫۳
(۱۸۲)
بدبینی فلسفی صرفاً یک رویکرد احساسی نسبت به زندگی نیست. بلکه نقدی است بر تمام ایدئولوژیهایی که با برانگیختن جنبشهای سیاسی و اجتماعی داعیهٔ نیل به جهان کامل را دارند. همچنین تمام استراتژیهای ما جهت خودبهینهسازی و تزکیهٔ نفس در جهانی که در گوشهگوشهاش تلههایی دلفریب برای انداختن ما در مغاک سرخوردگی و یأس وجود دارد، تلاش برای پیشرفتْ یک جوک است، یک جوک فوقالعاده بیمزه. بدبینی فلسفی در تضاد و تقابل با خوشبینی ناشی از ایمان به خالقی است که فقط خیر و خوشبختی مخلوقش را میخواهد.
Hadise Zare
او معتقد بود که کاستن آرزوها و انتظاراتمان شیوهٔ قطعی شکست و تضعیف غمها و حرمانهایمان است و میگفت «ایمنترین شیوه برای خیلی بدبخت نبودن این است که انتظار نداشته باشیم خیلی خوشبخت شویم.» (دقت کنید! شوپنهاور از کلمهٔ بدبخت و بیچاره استفاده میکند نه مثلاً ناشاد و غمگین.)
او در کتاب معروفش جهان و اراده مینویسد: «کوتاهی عمر که اغلب مایهٔ تأسف است شاید بهترین نکتهٔ آن باشد.»
و در کتاب بیهودگی وجود اشاره میکند:
Hadise Zare
لذت چیزی را که در اختیار داری، با آرزو و میل چیزی که نداری ضایع نکن. به خاطر داشته باش چیزی که اکنون داری، چیزی بوده که زمانی آرزوی داشتنش را داشتی.
بهار
روزمرگی یک مفهوم کلیدی در اگزیستانسیالیسم است. اینکه چگونه و چهطور ما چنان در روتینها، در تکرارشوندههای زندگی، در نقشهای اجتماعیمان غرق میشویم که هیچگاه ادراک کامل از آنچه که هستیم و انتخابهایی را که در دسترسمان هستند تجربه نمیکنیم.
هانیه زارع
لذتگرایی، از همان زمان که دریافتم نه یک خیالبافی و رؤیای خیس نوجوانانه، که یک مکتب فلسفیِ معتبر است موردتوجه من قرار گرفت. البته از همان دوران نوجوانی در این زمینه محتاط بودم، میخواستم تا جایی که میتوانم از زندگی لذت ببرم اما درعینحال از حدوحدود مشخصی گذر نکنم.
l🌪️🪄𝔍𝔖✨࿐
احتمالاً در همان زمانها بود که شنیدم جان لنون فقید در مصاحبهای اشاره کرده به این نکتهٔ ظریف که «زندگی چیزی است که در مورد شما اتفاق میافتد درست در همان زمان که درگیر نقشههای دیگری هستید.»
l🌪️🪄𝔍𝔖✨࿐
انسانی که کوچکترین آشناییای با فلسفه ندارد در تمام طول زندگیاش اسیر جهل و تعصب برخاسته از عقل سلیمش است. زندانیِ اعتقادات سنتی عصر یا نسلش. از نقطهنظر چنین فردی تمام امور این جهان تمایل به قطعیت دارد. هیچ سؤالی وجود ندارد یا دستکم هیچ سؤالی بیپاسخ نیست.
Vahid
لئوپاردی نوشته: «کسی که جسارت خندیدن را دارد ارباب جهان است چون آمادهٔ مُردن است.»
Vahid
معنای زندگی چیزی نیست که قرار باشد آن را جستوجو کنیم بلکه چیزی است که بایستی شخصاً آن را خلق کنیم.
Vahid
اگر هر مردی میتوانست بهراحتی و بدون هیچ رنج و مشقتی محبوبش را به دست آورد، انسانها یا از شدت ملالت و یکنواختی میمردند یا خودشان را به دار میآویختند.
Vahid
احساسات منفی چون سرخوردگی، رقابت، دلهره، بیقراری و شکست در نهایت پیامدهای مثبتی برای انسان دارند. چنین احساساتی مادر اختراع و پیشرفت و دغدغه برای آیندهٔ جهان و طبیعت هستند. در نبود چنین احساساتی ما از اینکه یک جا بنشینیم و کاری نکنیم شادمانایم درحالیکه سیارهمان به سوی نابودی و فروپاشی میرود.
Vahid
ما هرگز به نقطهٔ نهایی و قلهٔ شادی و احساس خوشبختی نمیرسیم چون شادی و خوشبختی اصولاً قلهای ندارد. همیشه یک کوه بلندتر هست. کوهی که درحالحاضر در قلهاش نشستهایم و حس خوبی داریم، بهزودی تبدیل به سطح هوشیاری و درک معمول میشود.
Vahid
اینکه تمام وقتم را صرف حسرت خوردن هر چیز مهم یا پیشپاافتادهای در زندگیام بکنم که به آنها نرسیدهام راه مطمئنی برای از دست دادن هر چیزی است که درحالحاضر پیشِ روی من و در اختیار من است.
Vahid
میل فریبنده و وسوسهکنندهای که سبب به تله افتادن ما در دام بلندپروازی میشود، میل ما به کمالگرایی است. ما متقاعد شدهایم، جامعه ما را متقاعد کرده که خصوصیت کمالگرا بودنْ یکی از خصوصیات بارز اشخاص محترم و معتبر جامعه است. ما فرزندانمان را وادار میکنیم که کمالگرا باشند. اما نتیجهٔ کمالگرایی این است که ما مدام در تلاش برای این هستیم که حاصل کارمان بتواند بهتر باشد.
Vahid
اگر نمیدانستیم که معنای خود معنی چیست معنی نداشت که دربارهٔ معنی زندگی خودمان و دیگران سرگشته و پریشان شویم.
Vahid
کامو در رمان بیگانه نوشت: «اگر در جستوجوی معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد.» همین موضوع را از زاویهٔ دید متفاوتی بیان میکرد. معنی زندگی، چیزی نیست که بتوانیم جستوجو و کشفش کنیم چیزی است که شخصاً بایستی خلقش کنیم.
my.6620
تنها یک مسئلهٔ فلسفی واقعاً جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. قضاوت دربارهٔ اینکه آیا زندگی به زیستن میارزد یا نه، در واقع پاسخی است برای این مسئلهٔ فلسفیِ اساسی. تمام مسائل بعدی؛ اینکه جهان سه بُعد دارد و اینکه ذهنْ نُه یا دوازده طبقه دارد در درجهٔ اهمیت بعدی قرار دارند.
آلبر کامو؛ فیلسوف فرانسوی اگزیستانسیالیست (۱۹۶۰ ـ ۱۹۱۳)
my.6620
طبیعت در سِیر زندگی انسان چونان مادری مهربان و دلسوز جهت یاری بشر، توهمات و خیالها و رؤیاها را به او هدیه میدهد تا انسان غرق در آرزوها، تلخی و ظلم سرنوشت خویش را درک ننماید.
جیاکومو لئوپاردی؛ فیلسوف و شاعر ایتالیایی (۱۸۳۷ ـ ۱۷۹۸)
k.d
در نقلقول فوق، اپیکور به دو نکتهٔ مهم و مرتبط اشاره میکند: اول اینکه اشتیاق برای تصاحب چیزی که درحالحاضر آن را در اختیار نداریم لذت بردن از چیزی را که داریم کمرنگ و رقیق میکند یا اساساً از بین میبرد و دوم اینکه پس از اینکه با گذاشتن کلی وقت و انرژی موفق به تصاحب چیزی شدیم که آرزویش را داریم، متوجه میشویم که باز به خانهٔ اول بازگشتیم. اشتیاق تصاحب یا تملک چیزی دیگر.
my.6620
لذت چیزی را که در اختیار داری، با آرزو و میل چیزی که نداری ضایع نکن. به خاطر داشته باش چیزی که اکنون داری، چیزی بوده که زمانی آرزوی داشتنش را داشتی.
اپیکور، فیلسوف یونانی لذتگرا (۲۷۰ ـ ۳۴۱ پیش از میلاد)
my.6620
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
قیمت:
۴۸,۵۰۰
۲۴,۲۵۰۵۰%
تومان