بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ | صفحه ۲۰ | طاقچه
کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ اثر دانیل. ام کلاین

بریده‌هایی از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۱۷۹ رأی
۴٫۲
(۱۷۹)
زندگی شامل تعداد نامحدودی احتمالات است.»
my.6620
راسل درست خلاف پدر من فکر می‌کرد. او در جایی نوشته: انسانی که کوچک‌ترین آشنایی‌ای با فلسفه ندارد در تمام طول زندگی‌اش اسیر جهل و تعصب برخاسته از عقل سلیمش است. زندانیِ اعتقادات سنتی عصر یا نسلش. از نقطه‌نظر چنین فردی تمام امور این جهان تمایل به قطعیت دارد. هیچ سؤالی وجود ندارد یا دست‌کم هیچ سؤالی بی‌پاسخ نیست. اما فلسفه به وسیلهٔ نمایش چیزهای آشنا از یک جنبهٔ غریب و ناآشنا ذهن ما را پیوسته فعال و کنجکاو نگه می‌دارد.
jarrah
از نظر میل لذات به دو دستهٔ عالی و پست تقسیم‌بندی می‌شوند و در میان این لذات عالی، اندیشیدن و تفکر از بالاترین درجه برخوردار است. راسل تنها حرف سقراط را تأیید نمی‌کند که می‌گفت «زندگی‌ای که در آن از اندیشیدن خبری نباشد ارزش زیستن ندارد.» او تصور می‌کند که تفکر در ذات خود لذت‌بخش است. دقت کنید که این حرف را برتراند راسلی می‌زند که معشوق‌های فراوان و زندگی جنسی فعالی داشته نه اپیکوری که کلاً لذات جسمی را تعطیل کرده بود.
jarrah
«ما همیشه در حال آماده کردن خودمان برای زندگی کردن هستیم اما هیچ‌وقت زندگی نمی‌کنیم.»
k.d
آرتور شوپنهاور، فیلسوف بدبین آلمانی است که معتقد است نابرده رنج، رنج بیشتر عایدش می‌شود. از نقطه‌نظر او جهانی که درد و رنجی در آن نباشد تبدیل به جهان انسان‌های افسرده می‌شود. در کتاب ملاحظاتی در باب بدبینی او چنین می‌نویسد: اگر جهان بهشت رفاه و راحتی بود. اگر سرزمینی بود که در رودهایش شیر و عسل جریان داشت. اگر هر مردی می‌توانست به‌راحتی و بدون هیچ رنج و مشقتی محبوبش را به دست آورد، انسان‌ها یا از شدت ملالت و یکنواختی می‌مردند یا خودشان را به دار می‌آویختند.
سارا
اطلاع از این‌که ما همیشه می‌توانیم بهتر از عالی بشویم می‌تواند یک مسئلهٔ ناامیدکننده باشد. این نکته به ما یادآوری می‌کند که ما هرگز به نقطهٔ نهایی و قلهٔ شادی و احساس خوشبختی نمی‌رسیم چون شادی و خوشبختی اصولاً قله‌ای ندارد. همیشه یک کوه بلندتر هست. کوهی که درحال‌حاضر در قله‌اش نشسته‌ایم و حس خوبی داریم، به‌زودی تبدیل به سطح هوشیاری و درک معمول می‌شود.
سارا
مرگ تجربه‌ای مثل درد و لذت و عشق و موفقیت نیست که آن را تجربه کنیم و بعد تأثیراتش را در زندگی ببینیم. وقتی اتفاق می‌افتد دیگر نیستیم. شاید جان کندن را تجربه کنیم ولی بعد از مرگِ قطعی دیگر من و مایی وجود ندارد.
ماهی یک برکه‌ی کاشی
به زعم آریستیپوس انسان معمار کاخ لذت خویش است.
son son
هنر زندگی کام‌جویی در هر لحظه و هر مکان است و لذیذترین و ماندگارترین لذت‌ها نه ذهنی هستند و نه همیشه اخلاقی.
son son
«مراقب باش که آرزوی چه را داری چون ممکن است آرزوی تو محقق شود.»
son son
بارت می‌گوید ما از امتیاز هولناک و ترسناک خلق معنای شخصی زندگی‌مان برخورداریم و همین تصمیمات کوچک روزمره است که زندگی ما را شکل می‌دهد.
Mamadovsky
یک مورد مشترک مذاهب جهان این است که زندگی روی زمین را یک مرحلهٔ کم‌ارزش در مسیر زندگی راستین یا زندگی پس از مرگ یا حیات ابدی می‌دانند. مأموریت ما روی زمین تنها این است که نشان دهیم لیاقت حیات بهشتی را داریم. به‌جز آن، زندگی روزمره و مسائل مادی و غیرمادی و جنسی و غیرجنسی آن اهمیت چندانی ندارد. پس آن‌چه که ما این‌جا داریم یک زندگی «بعدش چی؟» همیشگی است. هر لحظه از زندگی خاکی و زمینی ما بر زندگی آینده‌مان متمرکز است.
Ghasedaksheno podcast
زندگیِ شما از مجموعه عادات شما تشکیل یافته است، هر چه عادت شما بهتر و نیکوتر باشد، زندگی شما هم عالی‌تر و زیباتر خواهد بود. بکوشید به عاداتی معتاد شوید که مایل‌اید بر زندگی شما فرمان‌روا باشد.
Ahmad
فیلم کلاسیک امریکایی چه زندگی شگفت‌انگیزی است. داستان فیلم از چه قرار است؟ چه زندگی شگفت‌انگیزی با تصاویری از عرش اعلا آغاز می‌شود. ساکنین عرش اعلا درمی‌یابند مردی در آستانهٔ خودکشی است، بنابراین تصمیم می‌گیرند فرشتهٔ نجاتی را برای منصرف کردن او از خودکشی به زمین بفرستند. مردی که می‌خواهد خودکشی کند جُرج بیلی نام دارد. آدمی که همیشه در برابر خواسته‌هایش ناکام بوده، از بچگی رؤیای ماجراجویی داشته، دوست داشته تمام دنیا را بگردد، اما هیچ‌وقت نتوانسته حتا از شهر زادگاهش خارج شود. او برخلاف میلش در شرکت وام و مسکن به جای پدرش کار می‌کند و به مردم کمک می‌کند تا صاحبِ خانه شوند. یک روز مبلغ هنگفتی پول را گم می‌کند، جُرج که دیگر امیدی برای زندگی کردن ندارد، تصمیم به خودکشی می‌گیرد، فرشته‌ای به نام کلارنس او را نجات و به او نشان می‌دهد که اگر نبود دنیا به چه شکل درمی‌آمد، به او نشان می‌دهد که زندگی اطرافیانش بدون وجودش چه‌قدر بی‌رمق و یکنواخت می‌شد. بنابراین او علی‌رغم بر باد رفتن سرمایه‌اش، با اشتیاق به کانون خانواده‌اش برمی‌گردد. در این هنگام اهالی شهر و دوستانش سر می‌رسند و برای هدیهٔ کریسمس هر کدام به سهم خود پولی به او هدیه می‌دهند. بیلی حس می‌کند واقعاً خوشبخت است.
Ahmad
از طریق یک دانشجوی نخبهٔ فلسفه با آرا و عقاید دیوید پیرس آشنا شدم، نویسندهٔ کتاب محبوب و پُرطرف‌داری به نام الزام لذت‌جویی. پیرس از آن دسته متفکرانی است که نوشته‌های مخ‌پیچی دارد یعنی ذهن را سخت درگیر خودش می‌کند. خواندن نوشته‌هایش مرا وادار کرد از خودم بپرسم که آیا در زندگی چیزی ارزشمندتر از این وجود دارد که پیوسته حال خوبی داشته باشم؟ او فرضیه‌هایش را بر پایهٔ تفکرات دو فیلسوف نامی اپیکور و جرمی بنتهام بنا می‌نهد. از اپیکور این ایده را می‌گیرد که شادترین شیوهٔ زندگی، زندگیِ عاری از ترس و رنج یا به عبارتی زیستن در غیاب رنج است. و از بنتهام اصل اخلاقی سودمندگرایی که بر طبق آن تمام اعمال بایستی براساس اصل ایجاد مقدار زیادی رضایت برای تعداد زیادی انسان انجام شود. پیرس معتقد است عمل به این دو ایدهٔ مفید و بدیهی ما را قادر می‌کند تا شادی را تبدیل به امری جهانی کنیم و برای رسیدن به این هدف برنامه ارایه می‌دهد، برنامه‌ای برای این‌که چگونه دنیای قشنگ نویی خلق کنیم که در آن انسان‌ها از استرس و افسردگی رها باشند. پیرس معتقد است که حذف رنج در زندگیِ احساسی از لحاظ اخلاقی عمل واجبی است و با پیشرفت‌های تکنولوژی قابل‌دسترسی است. او یک الگوی جدید و پیشرفته برای انجام این عمل ارایه می‌کند. لذت‌گرایی با تکنولوژی روز، مهندسی ژنتیک افراد برای حال خوب داشتن و حال خوب دادن به دیگران.
Ahmad
گاهی اوقات از خودم می‌پرسم «چی می‌شد اگه می‌شد روزهایی که قوه و بنیه‌ش رو داشتم و حواس پنج‌گانه‌م بهتر و کامل‌تر کار می‌کرد از زندگی بیشتر لذت می‌بردم؟ آیا زندگی‌ای که تجربه کردم زیباتر و پُربارتر می‌شد؟» چنین افکاری تنها منتهی به حسرت می‌شود. و در این موضوع با وودی آلن همعقیده می‌شوم که می‌گفت «بزرگ‌ترین حسرت من در زندگی این است که چرا کس دیگری نیستم.»
Sahar B
(جیمز در جایی نوشته: عقل سلیم و حس طنز یک چیز هستند با دو سرعت متفاوت؛ حس طنز عقل سلیمی است که می‌رقصد.)
sosoke
تنها یک مسئلهٔ فلسفی واقعاً جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. قضاوت دربارهٔ این‌که آیا زندگی به زیستن می‌ارزد یا نه، در واقع پاسخی است برای این مسئلهٔ فلسفیِ اساسی. تمام مسائل بعدی؛ این‌که جهان سه بُعد دارد و این‌که ذهنْ نُه یا دوازده طبقه دارد در درجهٔ اهمیت بعدی قرار دارند. آلبر کامو؛ فیلسوف فرانسوی اگزیستانسیالیست (۱۹۶۰ ـ ۱۹۱۳)
amirhossein
«دنیا لانهٔ دزدان است و شب در راه. ابلیس زنجیرها را پاره می‌کند و چون سگی هار در جهان می‌چرخد. زهر دنیا بر همه تأثیر خواهد گذاشت. هیچ‌کس توان گریختن ندارد. بنابراین بیایید شاد باشیم تا زمانی که می‌توانیم شاد باشیم بیایید مهربان بخشنده باشیم. ما نباید
lale shafiee
یکی از خوبی‌های رفقای قدیمی و صمیمی این است که شما می‌توانید پیش آن‌ها، خودِ خرتان باشید. رالف والدو امرسن؛ فیلسوف امریکایی (۱۸۸۲ ـ ۱۸۰۳)
lale shafiee

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

قیمت:
۴۸,۵۰۰
تومان