این ساقی سرمست که اولبار شراب هستی را در جام تعینات و ماهیات ریخت و به تعبیر حافظ جرعهای بر خاک فشاند و عوالم بینهایت را مست و شیدای خود کرد، هرچند در مقام ذات، از نام و نشان و تجلی و صورت مبرّاست و در پسِ پرده غیب ازلا و ابدآ از اندیشه عقول و دیده ناظران پنهان است، اما حافظ او را به هزار نام و نشان بر پرده غزلیات خویش نقش کرده و به مصداق سخن محیالدّین که گفت:
"خداوند دوست دارد که او را در همه صورتها عبادت کنند"،
او نیز معبود خویش را در جلوههای گوناگون از "صنم تا صمد" و از "شاهد هرجایی تا عزیز و مهیمن" ستوده است
mohdiu
از محبوبان حضرت حق و از مستوران خیمه عزّتِ اوست که چون سخنش در آن درگاهْ مُهرِ قبول یافت مقبولِ طبع مردم صاحبنظر گردید و مِهرش در دل عارف و عامی بنشست:
دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخنِ عشق نشانی دارد
حافظ
mohdiu
دوستان، عیبِ نظربازی حافظ مکنید
که من او را ز محبّانِ خدا میبینم
حافظ
محمدامین سنجری
خیالِ دوست بیاورد نزد من جامی
که گیر باده خاص و ز خاص و عام مترس
بگفتمش مه روزهست و روز، گفت خموش
که نشکند می جان روزه صیام مترس
دیوان شمس
عبدالوهاب
چون به عهدِ جوانی از درِ تو
به درِ کس نرفتم از برِ تو
همه را بر درم فرستادی
من نمیخواستم تو میدادی
javad ebrahimi