بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر اثر کامران محمدی

بریده‌هایی از کتاب رولت روسی و هشت داستان دیگر

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۸ رأی
۳٫۸
(۸)
ولی گوشی خاموش، مثل تخم‌مرغ شانسی، چشمک می‌زند. مثل پشهٔ مزاحمی توی ذهنم مدام وزوز می‌کرد.
زینب هاشم‌زاده
بعضی وقت‌ها غمِ آدم‌ها منتقل می‌شود.
زینب هاشم‌زاده
ناگهان روبه‌روی خودم قرار گرفته بودم و تصویر موردانتظارم را نمی‌دیدم. به این نتیجه رسیدم که من به اصرار رؤیا نیاز داشته‌ام. به این‌که او را نادیده بگیرم تا نشان دهم چیزی برایم فرقی نمی‌کند.
زینب هاشم‌زاده
اما این‌بار واقعاً فرق می‌کرد. با خودم درگیر شده بودم که مهربانی با ضعف فرق دارد. همین که می‌دانستم رؤیا بر نقطه‌ضعفم دست گذاشته، نمی‌گذاشت مهربان باشم و دلم می‌خواست هر طور که هست مقاومت کنم.
زینب هاشم‌زاده

حجم

۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

حجم

۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد