بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غم‌نامه‌ی کودک تیزهوش | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب غم‌نامه‌ی کودک تیزهوش

بریده‌هایی از کتاب غم‌نامه‌ی کودک تیزهوش

نویسنده:آلیس میلر
انتشارات:نشر دانژه
امتیاز:
۴.۳از ۸ رأی
۴٫۳
(۸)
«هرگز از مرگ نهراسید، از زندگی بترسید که در آن زندگی نکرده اید»
Hessam Shahbazi
زندگی در کنار زندانبانان باعث رشد خلاق نمی‌شود.
Dear Moon
یک کودک فقط زمانی می‌تواند احساساتش را تجربه کند که فردی در کنارش باشد که او را به طور کامل قبول داشته باشد و درک کند و از او حمایت نماید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
برای مبارزه با بیماری‌های روانی فقط یک سلاح پایدار داریم و آن کشف حقیقت دربارهٔ هیجانات دوران کودکی منحصربه‌فرد خودمان است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
کودکی که مورد عشق و محبت قرار گیرد، از همان ابتدای تولد معنی عشق را درک می‌کند. کودکی مثل من که مورد بی‌اعتنایی، بهره‌کشی، و بدرفتاری قرار گیرد آن را نمی‌فهمد. چون هیچ وقت شانس آموختنش را نداشته است.
zari
افرادی که درکودکی خیلی جلوتر از والدینشان بودند و همیشه توسط آنها تحسین می‌شدند، اما باید به تنهایی مشکلاتشان را حل می‌کردند، تأثیر کاملاً متفاوتی بر اطرافیانشان دارند. به نظر می‌رسد که این افراد نیروی عقلی‌شان را به رخ ما می‌کشند، و از ما می‌خواهند که با ابزار عقلی با هر احساس ضعفی مبارزه کنیم. در حضور آنها فرد احساس می‌کند به عنوان شخصی معرفی می‌شود که با مشکلات غیرقابل درک مواجه است. درست همان‌طور که والدین این افراد مشکلاتشان را در کودکی نشناختند، آن کودکان نیز همیشه مجبور بودند در حضور والدین، خود را فردی قوی جلوه دهند.
Minerva
همهٔ تجربیات تلخ کودکی پنهان و سر به مهر در تاریکی باقی می‌ماند و کلید درک ما از زندگی کنونی‌مان نیز با آنها پنهان خواهد ماند.
مری و راه های نرفته اش
آیا خدا نمی‌تونه مثه آدم بزرگ‌ترا و قدرتمندا، برا منم یه راه یا کلکی پیدا کنه؟ مثه بزرگ‌ترا و قدرتمندا که همیشه تو آخرین لحظه‌ها راهی پیدا می‌کنن و برگ برنده‌ای رو می‌کنن و آخرش با نقاب دروغکی مهربونی، بدون اینکه منو جدی بگیرند، آدمو شرمنده و تحقیر می‌کنند. هرمان هسه، قلب کودک
پویا پانا
«هرگز از مرگ نهراسید، از زندگی بترسید که در آن زندگی نکرده اید»
کاربر ۷۰۲۶۸۱۱
استقلال واقعی زمانی به وجود می‌آید که فرد پیش از رسیدن به آن، احساس وابستگی را تجربه کرده باشد
کاربر ۷۵۹۷۹۵۶
وطن‌پرستی، نژادپرستی، و فاشیسم، در حقیقت، چیزی بیشتر از ظواهر مکتبیِ فرار از خاطرات ناخودآگاه و رنج‌آورِ تحقیرِ کودکی نیست که برای زندگی انسان مخرب و خطرناک است اما در عین حال، به عنوان برنامه‌ای سیاسی مهم جلوه داده می‌شود.
zari
احساسات کودک آن قدر قوی است که نمی‌توان آنها را بدون به دنبال داشتن پیامدهای جدی سرکوب کرد. هرچه یک زندانی قوی‌تر باشد، دیوارهای زندان باید ضخیم‌تر باشند. متأسفانه این دیوارها از رشد هیجانی فرد در آینده جلوگیری می‌کنند.
Minerva
یک کودک فقط به عشق بی‌قیدوشرط نیاز دارد (و مطلقاً نیاز دارد). ما باید این عشق را به کودکانی بدهیم که به ما سپرده شده‌اند. ما باید آنها را بپذیریم و دوستشان داشته باشیم، آن هم بدون در نظرگرفتن اینکه آنها چه می‌کنند – هم زمانی که لبخندی دلربا دارند و هم وقتی گریه می‌کنند و فریاد می‌زنند.
Minerva
در طول درمان کودک تنها و کوچکی که پشت این موفقیت‌ها پنهان شده است بیدار می‌شود و می‌پرسد: اگر من در نظر شما غمگین، نیازمند و عصبانی بودم، چه اتفاقی می‌افتاد؟ عشق و علاقهٔ شما چه می‌شد؟ خب، من همهٔ اینها بوده‌ام. منظورم این نیست که مرا دوست نداشتید، بلکه شما آن کسی را دوست داشتید که من وانمود می‌کردم هستم. کودکی خوش‌رفتار، قابل‌اعتماد، دلسوز، فهمیده و مفید که در حقیقت، اصلاً کودک نبوده است. کودکی من چه شده است؟ آیا آن را از من دزدیده‌اند؟ هیچ وقت به کودکی‌ام برنخواهم گشت. هیچ وقت نمی‌توانم آن را جبران کنم.
Minerva
بیشتر مردم دقیقاً عکس این عمل می‌کنند. آنها نمی‌دانند که گذشتهٔ ما عملکردهای فعلی ما را تعیین می‌کند، و نمی‌خواهند چیزی از گذشته‌شان بدانند. آنان هنوز هم در دوران کودکی سرکوب‌شدهٔ خود زندگی می‌کنند (این سرکوبی ناآگاهانه اتفاق افتاده است)، و غافلند از اینکه دیگر آن شرایط وجود ندارد. خاطرات ناخودآگاه و احساسات و نیازهای سرکوب‌شده‌ای آنها را هدایت می‌کند که تقریباً همهٔ فعالیت‌هایشان، چه آنهایی که انجام می‌دهند و چه آنهایی که نمی‌توانند انجام دهند، را تعیین می‌کنند. بسیاری از افراد به خاطر سرکوب کردن ناخودآگاه سوءاستفاده‌های بی‌رحمانه‌ای که در کودکی تحمل کرده‌اند، زندگی خود و دیگران را به نابودی می‌کشند. آنها عطشی ناخودآگاه برای انتقام‌گیری در خود احساس می‌کنند و به همین علت با کارهای خشونت‌آمیز خود، خانه وکاشانهٔ مردم را می‌سوزانند و حتی آنان را مورد تهاجم جسمانی قرار می‌دهند. در واقع، این اعمال تبهکارانه برای پنهان کردن حقیقت خود از خودشان انجام می‌شود، زیرا آنها نمی‌خواهند احساس ناامیدی ناشی از تحمل اذیت و آزار در کودکی را دوباره تجربه کنند.
مری و راه های نرفته اش
«هرگز از مرگ نهراسید، از زندگی بترسید که در آن زندگی نکرده اید»
مری و راه های نرفته اش
از آنجا که نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم، جلوی آسیب‌هایی که در دوران کودکی به ما وارد شده است را نیز نمی‌توانیم بگیریم. با وجود همهٔ اینها، می‌توانیم خود را تغییر دهیم. ما می‌توانیم خود را اصلاح کنیم و یکپارچگی و انسجام از دست رفته‌مان را با تعمقی بیشتر به دانشی که در وجود ما ذخیره شده است، و هشیارانه کردن دوبارهٔ آن به دست آوریم. گرچه پیمودن این مسیر آسان نیست، اما تنها راهی است که به وسیلهٔ آن می‌توانیم از زندان نامرئی و بی‌رحم کودکی‌مان بیرون آییم.
عبدالوهاب

حجم

۱۳۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۱۳۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۲۸,۵۰۰
۱۴,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد