بریدههایی از کتاب میخواهم شیعه شوم
۴٫۴
(۲۵)
عاقل که میشوی، عاشق میشوی.
Leben
خدایا از تو پوزش میخواهم اگر در محضر من بر ستم دیدهای ستمی رفته و من به یاری او بر نخواستم
Leben
عاقل شدن یعنی لحظه لحظه خدا، یعنی من نه، فقط خدا
Leben
وقتی عقل شکوفا شود ذائقه انسان ناخودآگاه حق را انتخاب میکند.
Leben
خدایا شکرت به خاطر تعدد نقشهایم، تا یکی از آنها مرا به تو برساند.
Leben
خیلی ساده است وقتی مهربان نیستم یعنی دورم، وقتی به دل میگیرم یعنی خیلی دورم و وقتی گذشت نمیکنم یعنی خیلی خیلی دورم.
خدایا اگر مرا در آتش جهنم هم بیندازی باز فریاد میزنم دوستت دارم.
نگاه امام به آدمها بدون مرز است.
باید طبعمان را با طبع اماممان یکی کنیم. نتیجه بیمرزی در پیوند این است که از من انسانی دغدغهمند میسازد، پس به کسی که دستم نمیرسد، حتماً دعایم میرسد.
Leben
بدیهیترین نوع رابطه، رابطه براساس انسان بودن است. در این سطح از رابطه فرهنگ، دین، شهر، نیاز و ...آدمها مطرح نیست بلکه تنها وجه انسان بودن است که دخیل است.
Leben
چرا تنها وقتی صدایی از ما در میآید که منفعتمان در خطر باشد؟
یکی از نشانههای شکوفایی عقل میزان فهم ما از منفعت است.
اینکه ایمان داشتن یا نداشتن انسانهای دنیا برایمان مهم نیست، یعنی خبری از عقل نیست. یعنی نمیدانم چه منفعتی در با ایمان شدن همه مردم عالم است.
دوست داشتن آدمها به میزان ایمانشان است اما دغدغه داشتن چیز دیگری است که با ایمان و بیایمان ندارد.
وقتی عقل شکوفا شود بین ذات انسانی، یعنی خود فرد و عملش تفاوت قائل میشویم در این صورت هم برای کافر حقوقی قائلیم و هم برای مسلمان. و این یعنی همان نگاه بیمرز امام.
پس باید افق نگاهمان همچون افق نگاه اماممان شود، تا بفهمیم منفعت در خیرخواهی برای همه عالم است، و اینگونه ظهور محقق میشود.
در پس هر ابتلائی نگاهی رحمتآمیز نهفته است که فرصت رشد ماست.
Leben
وقتی عقل شکوفا شود بین ذات انسانی، یعنی خود فرد و عملش تفاوت قائل میشویم در این صورت هم برای کافر حقوقی قائلیم و هم برای مسلمان. و این یعنی همان نگاه بیمرز امام.
پس باید افق نگاهمان همچون افق نگاه اماممان شود، تا بفهمیم منفعت در خیرخواهی برای همه عالم است، و اینگونه ظهور محقق میشود.
Leben
در هرجای دنیا که باشی فریاد زدن زشت است، ناسزا گفتن، ظلم کردن و ...
در هرجای دنیا که باشی خوشاخلاقی زیباست، مهربان بودن، خوب حرف زدن و...
احترام به انسانها، احترام به مقام فطرت انسانی و احترام به مقام یگانه انسان در آفرینش است
مادربزرگ علی💝
قدم هفتم: نقشها راهی برای رساندن ما تا خدا هستند
نقش همسری، نقش مادری، نقش پدری و ... . چه خوب که این نقشها هست که ما را اصلاح کند. خوب حرف میزنم، کمتر عصبانیتم را بروز میدهم، دروغ نمیگویم و... چون اگر چنین باشم، فرزندم یاد میگیرد.
هر کاری به واسطه این نقشها میتواند در پیشگاه خداوند از ارزشهای متعددی برخوردار باشد، حتی کارهای ساده. مثلا مسواک زدن، با اینکه کاری فردی است، وقتی برای آموزش به فرزندم انجام شود نزد خدا ارزشی مضاعف پیدا میکند.
خدایا شکرت به خاطر تعدد نقشهایم، تا یکی از آنها مرا به تو برساند.
نون صات
مهربان میشوی، بیآنکه از دیگران مهربانی ببینی.
خوش به حالت، داری کم کم عاقل میشوی. و عاقل محکم قدم برمی دارد و مطمئن می رسد.
نون صات
بسم الله ... ورود به دنیای شیعگی
بدیهیترین نوع رابطه، رابطه براساس انسان بودن است. در این سطح از رابطه فرهنگ، دین، شهر، نیاز و ...آدمها مطرح نیست بلکه تنها وجه انسان بودن است که دخیل است. وقتی در جایی دور از دیار خود زندگی میکنی مردمی که مشاهده میکنی هیچ شأنی جز شأن انسان بودن ندارند.
در این تعاملات، مفهوم مردم و انسان در درونت ارتقا پیدا میکند و حقیقت انسان مفهوم مییابد.
در هرجای دنیا که باشی فریاد زدن زشت است، ناسزا گفتن، ظلم کردن و ...
در هرجای دنیا که باشی خوشاخلاقی زیباست، مهربان بودن، خوب حرف زدن و...
احترام به انسانها، احترام به مقام فطرت انسانی و احترام به مقام یگانه انسان در آفرینش است زیرا ریشه همه انسانها به انبیا برمیگردد. براین اساس روابط انسانی مانند رابطه فامیلی بزرگ است که درد و رنج دیگری درد و رنج من خواهد بود.
برای بالابردن دغدغه باید توانمان را افزایش دهیم و گرنه داشتن دغدغه اجتماعی خستهات میکند، کم میآوری و شیطان انگیزه و نشاطت را هدف میگیرد.
برای رفع خستگی باید به منبعی تمامنشدنی وصل شد و آن منبع بیپایان، خداست. ارتباط با خدا در دل شب است که انسان را از معنویت پر میکند. اصلاً نیاز به نماز شب در کسی ایجاد میشود که دغدغه دارد. نیمهشب، وقت پر شدن آدمی است که در روز خالی شده.
زنگ خطر «نداشتن دغدغه اجتماعی» این است که بیداری شبانه و نماز شب برای ما موضوعیت نداشته باشد.
Sana Ahmadi
ورود به دایره ایمان مشروط به طلبکارنبودن است. اصلاً بنا بر این است که انسانها از لحظهای که مؤمن میشوند طلبکار نباشند.
narges M
رشد در برخورد با دیگران اتفاق می افتد
آدمی در مواجهاتش به نداشتههایش پیمیبرد و برای خارج شدن از این فقر در پی رفع نیاز میرود، که این همان مسیر رشد است.
یکی از مواجهات انسان در زندگی، ناملایمات است، که ما را ناخودآگاه در مسیر میاندازد. این طور میشود که از ما انسانی میسازد که هر چه پیش میرود نیازی را مییابد که برای رفعش باید حرکت کند.
در پس هر ابتلائی نگاهی رحمتآمیز نهفته است که فرصت رشد ماست.
تسنيم
این که ما برای خودمان صدایمان بلند است ولی برای منفعت دیگران صدای آهستهای داریم زنگ خطر بزرگی است.
نون صات
حجم
۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان