بریدههایی از کتاب کتاب
۴٫۵
(۱۹۲)
که ما جز باختن چیزی نمیخواهیم از این بازی
saayeh
بااینکه خلق بر سر دل مینهند پا
شرمندگی نمیکشد این فرش نخنما
بهلولوار فارغ از اندوه روزگار
خندیدهایم! ما به جهان یا جهان به ما
کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتیشکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل بهجز احتیاط نیست
ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهٔ سنگریزهها
yas
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمیگذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت، وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطّل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل! بگو به عقل که دشمن هم اینچنین
در خون مرا به حال خودم وانمیگذاشت
ما داغدار بوسهٔ وصلیم چون دو شمع
ایکاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
yas
ای رفته کمکم از دل و جان! ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
yas
تنگ آب اینقدر هم کوچک نمیآمد به چشم
فکر آزادی نمیکردند ماهیها اگر
yas
به ابرویت قسم وقتی غضب کردی یقین کردم
که میخواهی مرا با یک نگاه از پا بیندازی
yas
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من؟
yas
عشق را گفتم چرا بر من نبستی راه؟ گفت
راه بر گمراه بستن نیست در آیین ما
yas
روی ماه خویش را در برکه میدیدی ولی
سهم ماهیهای عاشق را چه خوش پرداختی
yas
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
yas
چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
yas
شکایت از غم پاییز برگریز بس است
مرا تبسم گلهای روی میز بس است
yas
که با تو نسبت «من» چون «دروغ» با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
fati.rshd
ای زخم کهنهای که دهان باز کردهای
چون دیگران بخند به غمهای ما تو هم
nardoon
ما داغدار بوسهٔ وصلیم چون دو شمع
ایکاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
nardoon
طفل میگرید مگر میداند این دنیا کجاست؟
عمر چون با هایهای آمد به هقهق بگذرد
nardoon
در دلم آیینهای دارم که میگوید به آه
در جهان سنگدلها کاش میشد سنگ بود
nardoon
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
«عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
nardoon
دل بیحوصله صدبار فروریخته بود
زیر این سقف نمیزد اگر آن آه ستون
پاسخی درخور پیچیدگی موی تو نیست
میکشد کار من از فکر تو آخر به جنون
nardoon
یکعمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریهٔ بر خویشتن و خندهٔ دشمن
جانکاهتر، آهیست که از دوست برآید
nardoon
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان