بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۲ رأی
۴٫۵
(۱۹۲)
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد چشم‌انتظار باش در این ماجرا تو هم
da☾
چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست
amin.abouali_315
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همهٔ سنگریزه‌ها
Fatima
کاری به کار عقل ندارم به قول عشق کشتی‌شکسته را چه نیازی به ناخدا
Fatima
نه‌تنها غم؛ که لبخند سلامت‌باد مستان هم گواهی می‌دهد دنیای ما دنیای شادی نیست
Fatima
تعریف تو از عقل همان بود که باید عقلی که نمی‌خواست سر عقل بیاید
هدی✌
من پشیمان نیستم، اما نمی‌دانم هنوز دل چرا در بازی نیرنگ‌ها یکرنگ بود
هدی✌
هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن جایی که عشق نیست؛ «جدایی»، «فراق» نیست هرروز بیشتر به تو دلبسته می‌شویم
فاطمه حیدری
طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟ عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد
zoha
دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت! روزی به امر کردن و روزی به التماس
Raana
خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به‌قدر صبر بلا می‌دهد خدا
Sahar B
چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن «لبخند» ناگزیر، همین است زندگی دلخوش به جمع‌کردن یک مشت «آرزو» این «شادی» حقیر همین است زندگی با «اشک» سر به خانهٔ دلگیر «غم» زدن گاهی اگرچه دیر، همین است زندگی لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو از ما به دل مگیر، همین است زندگی
Zahra Nouri
ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی! افسانه‌ای بساز خود از داستان ما
^^
خوب از بد با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی روزگارت خوش که از میخانه، مسجد ساختی روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
...
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
gisiyabano
اگرچه شرم من از شاعرانگی باشد مخواه روزی من بی‌ترانگی باشد
کاربر۰۰۰۰۰۰
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
melik
تردید سزاوار دل عاشق من نیست ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته‌است
ناهید
یک‌عمر کشیدی نفس اما نکشیدی آهی که از آیینه غباری بزداید
melik
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم در فکر چراغی‌ست که از من برباید با آن که مرا از دل خود راند، بگویید ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
melik

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان