بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | صفحه ۶۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۲ رأی
۴٫۵
(۱۹۲)
که ما جز باختن چیزی نمی‌خواهیم از این بازی
saayeh
بااینکه خلق بر سر دل می‌نهند پا شرمندگی نمی‌کشد این فرش نخ‌نما بهلول‌وار فارغ از اندوه روزگار خندیده‌ایم! ما به جهان یا جهان به ما کاری به کار عقل ندارم به قول عشق کشتی‌شکسته را چه نیازی به ناخدا گیرم که شرط عقل به‌جز احتیاط نیست ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟ فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همهٔ سنگریزه‌ها
yas
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت اینقدر اگر معطّل پرسش نمی‌شدم شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت ای دل! بگو به عقل که دشمن هم اینچنین در خون مرا به حال خودم وانمی‌گذاشت ما داغدار بوسهٔ وصلیم چون دو شمع ای‌کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت
yas
ای رفته کم‌کم از دل و جان! ناگهان بیا مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
yas
تنگ آب اینقدر هم کوچک نمی‌آمد به چشم فکر آزادی نمی‌کردند ماهی‌ها اگر
yas
به ابرویت قسم وقتی غضب کردی یقین کردم که می‌خواهی مرا با یک نگاه از پا بیندازی
yas
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من؟
yas
عشق را گفتم چرا بر من نبستی راه؟ گفت راه بر گمراه بستن نیست در آیین ما
yas
روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی
yas
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما تویی که نام تو در صدر سربلندان است
yas
چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
yas
شکایت از غم پاییز برگ‌ریز بس است مرا تبسم گل‌های روی میز بس است
yas
که با تو نسبت «من» چون «دروغ» با قسم است تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
fati.rshd
ای زخم کهنه‌ای که دهان باز کرده‌ای چون دیگران بخند به غم‌های ما تو هم
nardoon
ما داغدار بوسهٔ وصلیم چون دو شمع ای‌کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت
nardoon
طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟ عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد
nardoon
در دلم آیینه‌ای دارم که می‌گوید به آه در جهان سنگدل‌ها کاش می‌شد سنگ بود
nardoon
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
nardoon
دل بی‌حوصله صدبار فروریخته بود زیر این سقف نمی‌زد اگر آن آه ستون پاسخی درخور پیچیدگی موی تو نیست می‌کشد کار من از فکر تو آخر به جنون
nardoon
یک‌عمر کشیدی نفس اما نکشیدی آهی که از آیینه غباری بزداید از گریهٔ بر خویشتن و خندهٔ دشمن جانکاه‌تر، آهی‌ست که از دوست برآید
nardoon

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان