بریدههایی از کتاب کتاب
۴٫۵
(۱۹۲)
ای که گفتی دوستانم رشک بر من میبرند
دشمنان هم چون تو ناچارند از تحسین ما
هدی✌
آسودهام از آتش نیرنگ حسودان
از تهمت سودابه بری باد، سیاوش
هدی✌
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هدی✌
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
هدی✌
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
با مرگ خو بگیر! همین است زندگی
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سربهزیر! همین است زندگی
هدی✌
بهجای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست
هر آنچه یافتهای را زمین بریز بس است
هدی✌
به آنچه یافتهام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خردهریز بس است
هدی✌
عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب
برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
هدی✌
دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟
هدی✌
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغیست که از من برباید
هدی✌
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه «کاخ» تو را «خاک» میکند ستم است
هدی✌
ای عمر! چیستی که بههرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
هدی✌
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان خونبهای زیباییست
هدی✌
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهٔ سنگریزهها
zoha
قاصدکهای پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
zoha
عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم
zoha
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهره تو خندان است
اگر در آتش مهرت گداختیم چه غم
جزای سوختگان در غمت دوچندان است
به احتیاج سراغ از غم تو میگیریم
که غم، قنوت نماز نیازمندان است
از آن زمان که گرفتی ز مردمان بیعت
جدال عهدشکنها و پایبندان است
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
zoha
گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم
زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است
zoha
مرا با چشمهای بسته از پل بگذران ای دوست!
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست
zoha
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
zoha
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان