بریدههایی از کتاب کتاب
۴٫۵
(۱۹۲)
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
da☾
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
«عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
da☾
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
da☾
به آنچه یافتهام قانعم! چه کم چه زیاد
da☾
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
da☾
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گرهخورده به هم ریشهٔ ما
da☾
دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت!
روزی به امر کردن و روزی به التماس
نگین ارجنه
عاشقی با گریه سر بر شانهٔ یاری گذاشت
از تو میپرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
نگین ارجنه
مرا با چشمهای بسته از پل بگذران ای دوست!
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست
عادی
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
نگین ارجنه
ای عمر! چیستی که بههرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
نگین ارجنه
کارزار
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمیگذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت، وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطّل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
Zahra_M
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهٔ سنگریزهها
Zahra_M
فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست
کاربر شماره ۳
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم
جایی که در آن شرط حیات است توحش
mohammadreza najafi
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل میباختی
ali hatami
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل میباختی
ali hatami
بر زمین افتاد شمشیرت ولی چون جنگ بود
بر تو میشد زخمها زد، بر من اما ننگ بود
با خودم گفتم بگیرم دست یا جان تو را؟
اختلاف حرف دل با عقل صد فرسنگ بود
گرچه دستت را گرفتم باز هم قانع نشد
تا نبخشیدم تو را، دل همچنان دلتنگ بود
چون در آغوشت گرفتم خنجرت معلوم کرد
بر زمین افتادن شمشیر٬ خود نیرنگ بود
من پشیمان نیستم، اما نمیدانم هنوز
دل چرا در بازی نیرنگها یکرنگ بود
در دلم آیینهای دارم که میگوید به آه
در جهان سنگدلها کاش میشد سنگ بود
sara
در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهٔ تو نیست
شبهای مهگرفتهٔ مرداب بخت من
ای ماه! جای رقص درخشندهٔ تو نیست
معین کرمانی
شراب تلخ بیاور که وقت شیداییست
که آنچه در سر من نیست بیم رسواییست
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان خونبهای زیباییست
معین کرمانی
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان