بریده‌هایی از کتاب کوروش شاهنشاه آنشان

مرا آرزو‌این است که رستگار بپندارندم مردمان، و به نیکی یاد کنند از من. "   کوروش نامه گزنفون

پارسیان هیچ‌گاه در آب روان آب دهان نمی‌ریزند آن‌را کثیف نمی‌کنند دست‌ها و پاهایشان ‌را در آن نمی‌شویند آن‌ها آب مورد نیاز را در ظرفی ریخته و مورد استفاده قرار می‌دهند پارسیان دروغگویی را عملی زشت و ناپسند می‌دانند و همچنین پول قرض کردن را نیز کاری بد می‌دانند چون معتقدند برای پول قرض کردن انسان مجبور می‌شود که دروغ بگوید.

کوروش بزرگ گوید: "دو گناه بزرگ است. یکی‌این‌که کشاورزی که از خاک غذا بیرون می‌کشد خود گرسنه بماند. دیگر آنکه توانگران خود کار نکنند و دارایی ناتوانان ‌را تصرف کنند. من با آن دو گناه مبارزه می‌کنم.

منم کوروش، شاه جهان، همان شاه بزرگ، همان شاه قدرتمند، شاه بابل، شاه سومر و آکد، شاه چهارگوشه جهان، پسر کمبوجیه، همان شاه بزرگ، شاه شهر آنشان، نوه کوروش، همان شاه بزرگ، شاه شهر آنشان، تبار جاوید شاهی که حکومتش را بعل و نبو (خدایان بابلیان) دوست دارند و قبلاً از تدبیر و مملکت داری‌اش خوشحالند. وقتی که من پیروزمندانه وارد بابل شدم با شادی و خوشحالی اقامت شاهانه‌ام را در قصر شاهی برپا کردم. زمانی که من بطور روزانه توجه به عبادت‌ایشان داشتم مردوک بزرگترین خدایان قلب شریف مردم بابل را به طرف من معطوف کرد. شمار زیاد لشکریان من در صلح و صفا وارد شهر بابل شدند. در تمام سومر و آکد من اجازه ندادم که دشمن وارد شود. من به احتیاجات بابل و شهرهای اطراف آن مشتاقانه رسیدگی کردم.

مردوک در تمام سرزمین‌ها به دنبال شاهزاده‌ای درست کردار که موجب رضایت قلبش باشد گشت تا دستش را بگیرد. سپس او کوروش شاه آنشان‌را به اسم فراخواند تا بر تمام دنیا پادشاهی کند. او سرزمین گوتیوم (سرزمینی است که بابلی‌ها به جای کلمه‌ایلام می‌گفتند گوتیوم) و ماد را پیشکش قدم‌هایش کرد. دست مردمان سرسیاه به درستی و در عدالت به دست فاتح سرزمین‌ها کوروش داد.

کوروش بزرگ: "پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند‌این مگذارید. زودتر آن‌را در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی‌هاست و دایه نیکی‌ها. در سراسر زندگی دوستدار مردمان بوده‌ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می آورد. "

تاریخ افسانه نیست، داستان نیست، رویا هم نیست تاریخ حقایقی است که از نسل‌ها پیش از بزرگان، پادشاهان، حکومت‌ها، دولت‌ها و غیره... شکل گرفته است. و نسل به نسل و سینه به سینه تا به‌امروز ماندگار مانده‌اند.

تمام شاهان سرزمین‌های غربی که در چادرهایشان زندگی می‌کنند (منظور چادر نشین‌های عربستان) برای من خراجی گران آوردند و در بابل بر پاهای من بوسه زدند.

کوروش بزرگ: "در سراسر زندگانی روزهایم آن‌گونه گذشت که آرزویش می‌داشتم، هراسی که مرا همواره همراه می آمد‌این بود که مبادا روزی پای به راه کژی و اهریمنی گذارم، و‌این هراس بار نمی داد که خویش را سخت بزرگ بیانگارم، یا شادی کنم آن چنان که بی خردان کنند. …مرا آرزو‌این است که رستگار بپندارندم مردمان، و به نیکی یاد کنند از من. "   کوروش نامه گزنفون

کوروش بزرگ: "من هرگز از مردمانی که در بازار دور هم جمع می‌شوند و با قسم دروغ همدیگر را فریب می‌دهند نترسیدم و اگر قسمت شد که سلامتی‌ام را از دست ندهم‌این شوربختی‌ایوانه‌ای نخواهد بود که دغدغه اسپارت‌ها می‌شود بلکه بدبختی خود آن‌ها خواهد بود" کتاب هرودوت

کوروش بزرگ گوید: "دو گناه بزرگ است. یکی‌این‌که کشاورزی که از خاک غذا بیرون می‌کشد خود گرسنه بماند. دیگر آنکه توانگران خود کار نکنند و دارایی ناتوانان ‌را تصرف کنند. من با آن دو گناه مبارزه می‌کنم. "

کوروش بزرگ: "فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک‌ایران ‌را تشکیل دهد".

منم کوروش، شاه جهان، همان شاه بزرگ، همان شاه قدرتمند، شاه بابل، شاه سومر و آکد، شاه چهارگوشه جهان، پسر کمبوجیه، همان شاه بزرگ، شاه شهر آنشان، نوه کوروش، همان شاه بزرگ، شاه شهر آنشان، تبار جاوید شاهی که حکومتش را بعل و نبو (خدایان بابلیان) دوست دارند و قبلاً از تدبیر و مملکت داری‌اش خوشحالند.

کوروش بزرگ گوید: "دو گناه بزرگ است. یکی‌این‌که کشاورزی که از خاک غذا بیرون می‌کشد خود گرسنه بماند. دیگر آنکه توانگران خود کار نکنند و دارایی ناتوانان‌را تصرف کنند. من با آن دو گناه مبارزه می‌کنم. "

مقدمه ایران سرزمینی است ماندگار تاریخ افسانه نیست، داستان نیست، رویا هم نیست تاریخ حقایقی است که از نسل‌ها پیش از بزرگان، پادشاهان، حکومت‌ها، دولت‌ها و غیره... شکل گرفته است. و نسل به نسل و سینه به سینه تا به‌امروز ماندگار مانده‌اند.

دارمستتر‌ایران شناس شهیر فرانسوی: "اسکندر در نظر داشت که شرق و غرب عالم را با هم آمیخته و دولت عظیمی ‌را بوجود آورد‌اما موفق نشد. چون او یونان‌را به صورت‌ایران درآورد و نتوانست‌ایران را به شکل یونان درآورد. از گذر فاتحانه یونان به آسیا جزء اسم پرهیاهو و پوچ خود چیزی در اذهان باقی نگذاشت. "

رنه گروسه مؤلف تاریخ صنایع شرق: "ایرانی‌ها در صحنه‌ی تاریخ بدون تردید از شریف ترین نژادهای دنیای قدیم به شمار می‌آمدند. حس شرافت و روح جوانمردی آن‌ها را لایق‌امپراطوری بزرگ و نمایندگی قوم آریایی کرده بود.‌این دولت توسط کوروش بزرگ آورنده‌ی اولین صلح جهانی و منشور حقوق بشر است. "

کوروش بزرگ: "فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک‌ایران ‌را تشکیل دهد".

"کوروش خطاب به فرزندان خود می‌گوید: فرزندانم هرگزخود را به ضعف و گناه تسلیم نکنید نه در پندار نه در گفتار نه در کردار" گزنفون

حکومتی عظیم و قدرتمند بنام آشور با عظمت فراوان در شهر نینوا در قرن ۷ ق. م به ریاست آشور بانیپال نوه سنخاریب (سناخاریب) حکومت می‌کردند که وسعت‌امپراطوری بزرگ و قدرتمند آن‌ها از خلیج فارس گرفته تا نیمی‌از دریای خزر و قسمتی از ارمنستان و فلات‌ایران از سواحل مدیترانه تا خلیج فارس نیمی‌از مصر که در آن زمان ممفیس پایتخت آن بود و رود نیل و قسمت بسیاری از بیابان‌های بزرگ عربستان‌ را شامل می‌شد.