چهگونه به این نتیجه رسیدهاید که ارادهٔ انسان باید بهطور حتم آموزش ببیند؟ یا بهطور خلاصه: چرا فکر میکنید که این آموزش واقعآ برایش سودمند است؟ و برای اینکه جان کلام گفته شده باشد: چرا این همه یقین دارید که همیشه برای فرد مفید است که با منافع طبیعی و واقعیاش به مخالفت برنخیزد، منافعی که به وسیلهٔ فرمولهای ریاضی تضمین شدهاند؟
kazem1
فرض کنیم آقایان که انسان بیشعور نباشد. درواقع نمیتوان هم گفت بیشعور است، چون اگر بیشعور بود، چه کسی میتوانست ادعا کند هوشمند است؟ اما اگر بیشعور نیست، به شکل هیولاواری ناسپاس است، بهطرز خارقالعادهای حقناشناس.
kazem1
این فکر هم به ذهنم رسید که نقشها بهطور کامل جابهجا شدهاند و حالا او به عکس چهار روز پیش که بهنظرم پست و حقیر آمده بود، قهرمان ماجراست و من هستم که مسکین و درماندهام. این فکر در همان حالی که روی نیمکت دراز کشیده و سرم را توی بالشتکها فرو برده بودم به ذهنم راه یافت.
خاک