بریده‌هایی از کتاب هیجانات چگونه ساخته می‌شوند؟

این نوع هماهنگی که یک فرد احساس پشیمانی کند و دیگران آن را درک کنند، حتی بدون آن‌که کلامی گفته شود، بیشتر زمانی اتفاق می‌افتد که دو نفر دارای پس‌زمینه، سن، جنسیت یا قومیت مشابه باشند.

قانون اغلب به دنبال علل ساده و منفرد است، لذا وسوسه می‌شود تا یک اختلال مغزی را در اقدام به رفتار جنایتکارانه مقصر بداند. اما در زندگی واقعی رفتارها خیلی ساده نیستند. یک رفتار نتیجهٔ نهایی عوامل متعددی از جمله پیش‌بینی‌های مغزی، خطای پیش‌بینی پنج حس به‌علاوهٔ حس درونی و یک آبشار پیچیده شامل میلیاردها حلقهٔ پیش‌بینی است و این فقط داستان درون یک فرد است. مغز شما توسط مغزهای دیگر در بدن‌های دیگر نیز احاطه شده است. هر زمان که صحبت یا عمل می‌کنید، بر پیش‌بینی‌های افراد دیگر در پیرامون خود اثر می‌گذارید و آنان نیز به‌نوبهٔ خود بر پیش‌بینی‌های شما اثر می‌گذارند. فرهنگ عمومی به طورکلی بر پایهٔ مفاهیم ایجاد شده و بر پیش‌بینی‌های شما تأثیر به‌سزایی دارد و بنابراین نقش مهمی در رفتار شما ایفا می‌کند.

هنگامی‌که استفانیا آلبرتانی به دلیل خوراندن دارو و قتل خواهرش مجرم شناخته شد، تیم دفاعی او، بدون اشاره‌ای به سوزاندن جسد در آتش، گامی جدی برداشت و مغز او را مقصر دانست. تصویربرداری مغزی نشان داد که دو منطقه از کورتکس آلبرتانی (نسبت به ده نفر زن سالم گروه کنترل) دارای نورون‌های کمتری است. مدافعین ادعا می‌کردند که مناطقی که جای اینسولا بودند با تهاجم در ارتباط هستند و در بارهٔ شکنج کمربندی قدامی نیز ادعا می‌شد که با پایین آمدن سطح خودداری مرتبط است. دو شاهد متخصص به این نتیجه رسیدند که احتمال دارد که بین ساختار مغز و جنایت او یک «رابطهٔ علّی» وجود داشته باشد. پس از این شهادت، حکم زندان آلبرتانی از حبس ابد به بیست سال زندان کاهش یافت. (۲۷)

هنگامی‌که استفانیا آلبرتانی به دلیل خوراندن دارو و قتل خواهرش مجرم شناخته شد، تیم دفاعی او، بدون اشاره‌ای به سوزاندن جسد در آتش، گامی جدی برداشت و مغز او را مقصر دانست. تصویربرداری مغزی نشان داد که دو منطقه از کورتکس آلبرتانی (نسبت به ده نفر زن سالم گروه کنترل) دارای نورون‌های کمتری است. مدافعین ادعا می‌کردند که مناطقی که جای اینسولا بودند با تهاجم در ارتباط هستند و در بارهٔ شکنج کمربندی قدامی نیز ادعا می‌شد که با پایین آمدن سطح خودداری مرتبط است. دو شاهد متخصص به این نتیجه رسیدند که احتمال دارد که بین ساختار مغز و جنایت او یک «رابطهٔ علّی» وجود داشته باشد. پس از این شهادت، حکم زندان آلبرتانی از حبس ابد به بیست سال زندان کاهش یافت. (۲۷)

عدم اطمینان موجب ناراحتی بیشتر شده و تحریکات زیان‌بار مسلمی را ایجاد می‌کند، زیرا اگر آینده پر از اسرار باشد، نمی‌توانید برای آن آماده شوید. برای مثال، هنگامی‌که افراد دچار یک بیماری جدی هستند اما شانس خوبی برای بهبودی دارند، آن‌ها در مقایسه با افرادی که بیماری خود را دائمی می‌دانند، رضایت‌مندی کمتری از زندگی دارند. (۳۸)

عدم اطمینان موجب ناراحتی بیشتر شده و تحریکات زیان‌بار مسلمی را ایجاد می‌کند، زیرا اگر آینده پر از اسرار باشد، نمی‌توانید برای آن آماده شوید. برای مثال، هنگامی‌که افراد دچار یک بیماری جدی هستند اما شانس خوبی برای بهبودی دارند، آن‌ها در مقایسه با افرادی که بیماری خود را دائمی می‌دانند، رضایت‌مندی کمتری از زندگی دارند. (۳۸)

دسته‌های هیجانی مانند شادی و غم و اندوه هیچ ذات خاصی ندارند. آن‌ها توسط دستگاه‌های هسته‌ای در بدن و مغز شما و در زمینهٔ بدن‌ها و مغزهای دیگر ایجاد می‌شوند.

متوجه باشید که مردم (دقیقاً به همین خاطر) پول گزافی به درمانگران و مشاوران خانواده می‌پردازند تا به آن‌ها کمک کنند که هیجانات خود را مشخص کنند، یعنی پیدا کردن یک طبقه‌بندی سودمند برای خدمت به عملکرد شما. شما می‌توانید این کار را خودتان انجام دهید و با تمرین کافی به یک متخصص حرفه‌ای طبقه‌بندی هیجانات تبدیل شوید و این کار با تکرار آسان‌تر می‌شود.

شاید ساده‌ترین راه برای به دست آوردن مفاهیم بیشتر این است که کلمات جدید یاد بگیرید. شما احتمالاً هرگز در بارهٔ یادگیری کلمات به عنوان راهی برای سلامت بیشتر هیجانی فکر نکرده‌اید، اما این عمل به طور مستقیم از نظریهٔ ساخت در علم اعصاب پیروی می‌کند. کلمات مفاهیم شما را می‌کارند، مفاهیم پیش‌بینی‌های شما را ایجاد می‌کنند، پیش‌بینی‌ها بودجهٔ بدن شما را تنظیم می‌کنند و بودجهٔ بدن‌تان چگونگی احساس شما را تعیین می‌کند.

اگر مغز شما با پیش‌بینی و ساخت کار می‌کند و از طریق تجربه خود را بازسازی می‌کند، پس اغراق نیست که بگوییم اگر تجربه‌های فعلی خود را تغییر دهید، می‌توانید تجارب فردایتان را تغییر دهید.

کورتکس شما مفاهیم را با تفکیک شباهت‌ها از تفاوت‌ها، یاد می‌گیرد. کورتکس این اطلاعات را با دریافت‌های دیداری، شنیداری، درون‌حسی و سایر ویژگی‌های حسی تلفیق می‌کند و آن‌ها را به خلاصه‌های کارآمد تبدیل می‌کند. هر خلاصه‌ای مانند یک ذهن کوچک تخیلی است که توسط مغز شما ابداع شده تا نشان دهد که یک دسته از نمونه‌های قبلی شما یکسان هستند.

«شما معمار تجارب خود هستید.» شما در واقع تا حدودی مسئول اعمال‌تان هستید، حتی آنچه واکنش‌های هیجانی خوانده می‌شود که شما آن را خارج از کنترل خود تصور می‌کنید. این مسئولیت شماست که مفاهیمی را که از طریق پیش‌بینی از اقدامات زیان‌بار شما جلوگیری می‌کنند، بیاموزید. همچنین شما مسئولیت دیگری هم در بارهٔ دیگران دارید، زیرا اقدامات شما، مفاهیم و رفتارهای دیگران را نیز شکل می‌دهند و محیطی را ایجاد می‌کنند که ژن‌های خاصی را به مغز می‌فرستد که شامل مغز نسل بعدی هم می‌شود. واقعیت اجتماعی به این معنی است که همهٔ ما بخشی از مسئولیت رفتار یک‌دیگر را برعهده داریم نه به شکلی ملایم که ـ همهٔ تقصیرها را به گردن جامعه بیندازیمـ بلکه به یک شیوهٔ کاملاً واقعی برای سیم‌کشی مغز هم‌دیگر.

شبکهٔ کنترلی شما برای کمک به انتخاب یک نمونه در میان فعالیت‌های محتمل متعدد، به طور مداوم مسیرهای پیش‌بینی را شکل داده و خطاهای آن‌ها را اصلاح می‌کند، چه شما بر این کنترل واقف باشید و چه نباشید. این شبکه فقط می‌تواند با مفاهیمی که شما در اختیار دارید کار کند.

آیا شما مسئول مفاهیمی که آموخته‌اید، هستید یا خیر؟ قطعاً، مسئول همهٔ آن‌ها نیستید. هنگامی‌که کودک هستید، نمی‌توانید مفاهیمی را که دیگران در مغزتان قرار می‌دهند، انتخاب کنید. اما در بزرگ‌سالی، شما به طور کامل انتخاب می‌کنید که خودتان را در معرض کدام مفاهیم و بنابراین چیزی که می‌آموزید، قرار دهید و این مفاهیم باعث ایجاد باورهایی می‌شوند که در نهایت اعمال شما را تشکیل می‌دهند، چه این اعمال ارادی باشند و چه نباشند. بنابراین «مسئولیت» به معنی انتخاب عمدی شما برای تغییر مفاهیم‌تان است.

آیا شما مسئول مفاهیمی که آموخته‌اید، هستید یا خیر؟ قطعاً، مسئول همهٔ آن‌ها نیستید. هنگامی‌که کودک هستید، نمی‌توانید مفاهیمی را که دیگران در مغزتان قرار می‌دهند، انتخاب کنید. اما در بزرگ‌سالی، شما به طور کامل انتخاب می‌کنید که خودتان را در معرض کدام مفاهیم و بنابراین چیزی که می‌آموزید، قرار دهید و این مفاهیم باعث ایجاد باورهایی می‌شوند که در نهایت اعمال شما را تشکیل می‌دهند، چه این اعمال ارادی باشند و چه نباشند. بنابراین «مسئولیت» به معنی انتخاب عمدی شما برای تغییر مفاهیم‌تان است.

شما یک حیوان واکنشی نیستید که برای نشان دادن واکنش به وقایع جهان پیرامون خود، برنامه‌ریزی شده باشد. هنگامی‌که نوبت به تجربیات و ادراکات شما می‌رسد، شما در نقش یک هدایت‌کننده عاملی تعیین‌کننده‌تر از آنچه فکر می‌کنید، هستید. شما کارهایی مانند پیش‌بینی، ساخت و عمل را انجام می‌دهید و معمار تجربهٔ خود هستید.

کلمات مفاهیم را بیان می‌کنند و مفاهیم، ابزارهای فرهنگ هستند. شما آن‌ها را همانند شمعدان مادر مادر مادربزرگ‌تان از وطن آبا و اجدایتان از والدین به فرزندان و از یک نسل به نسل بعد انتقال می‌دهید. «رنگین‌کمان دارای شش ردیف رنگی است»، «پول برای معاملهٔ کالاهای تجاری استفاده می‌شود»، «کیک‌ها دسر هستند و مافین‌ها کیک صبحانه‌اند.»

مغز انسان محصول مصنوعی فرهنگ است. ما فرهنگ را مانند نصب نرم افزار بر روی یک کامپیوتر، روی یک مغز بکر بارگذاری نمی‌کنیم بلکه فرهنگ به ما کمک می‌کند تا مغز خود را سیم‌کشی کنیم. پس از آن، مغزها به حاملان فرهنگ تبدیل می‌شوند و به ایجاد و مرتب‌سازی آن یاری می‌دهند.

یکی از مهم‌ترین مزایای انطباقی انسان (که چرا ما به عنوان یک گونه این‌قدر رشد کرده‌ایم) این است که ما در گروه‌های اجتماعی زندگی می‌کنیم. این آرایش ما را قادر به گسترش در سراسر جهان، ایجاد زیستگاه‌های قابل سکونت به همراه تغذیه، لباس و یادگیری از یک‌دیگر کرده که در شرایط فیزیکی دیگر غیرممکن می‌بود. بنابراین ما می‌توانیم اطلاعات شامل داستان‌ها، دستورالعمل‌ها، سنت‌ها و هر چیزی را که بتوانیم توصیف کنیم از همهٔ نسل‌ها جمع‌آوری کنیم. این کار کمک می‌کند تا هر نسل سیم‌کشی مغز نسل بعدی را شکل دهد. این گنجینهٔ اطلاعات بین نسلی ما را قادر می‌سازد که نه تنها با محیط فیزیکی خود هماهنگ شویم بلکه آن را به طور فعال شکل دهیم و تمدن‌هایمان را به وجود آوریم.

چیزی را بسازید، به آن یک نام بدهید، اکنون شما یک مفهوم ایجاد کرده‌اید. مفهوم خود را به دیگران آموزش دهید و تا زمانی که آن‌ها موافق باشند، شما یک چیز واقعی ایجاد کرده‌اید.