بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودکامگی و خودکامگان در تاریخ ایران؛ تحلیلی اجتماعی فرهنگی از تاریخ سیاسی ایران | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودکامگی و خودکامگان در تاریخ ایران؛ تحلیلی اجتماعی فرهنگی از تاریخ سیاسی ایران

بریده‌هایی از کتاب خودکامگی و خودکامگان در تاریخ ایران؛ تحلیلی اجتماعی فرهنگی از تاریخ سیاسی ایران

۳٫۴
(۹)
یکی از توله‌سگ‌های شاه اسماعیل که سخت مورد علاقه‌اش بود بر اثر لگد اسب یکی از سردارانش تلف شد. شاه اسماعیل بسیار دلگیر و آزرده‌خاطر گشت و دستور داد تا آن‌را در زربفت پیچیدند و دفن کردند و روز بعد علما، فضلا و امرا را دستور داد تا سر قبر توله‌سگ حاضر شده و با ادای احترام بر سر گور آن حیوان، خاک ریزند. بزرگان علما همانند شیخ علی عرب، قاضی‌زاده لاهیجی، میر شمس‌الدین و میر سید شریف و امثالهم نیز امتثال امر کردند "که قاضی‌زاده به جدتر از همه کار می‌کرد." قاضی چلبی علت این عمل زشت را از علما می‌پرسد؛ پاسخ می‌شنود هرگاه مرشد کامل امر کند دیگر ما را چه کار است تا ثواب و گناه او را بدانیم. پادشاه هست هرچه می‌فرماید می‌باید کرد
محمد طاهر پسران افشاریان
صوفیان صفوی که عملاً از غلا و تند روان بودند، نه‌تنها برای ائمهٔ اطهار سلام‌الله اجمعین، بلکه حتی برای رهبران و خلفا و اقطاب خود نوعی اولوهیت قائل بودند و در کتب خود از کشف و کرامات آنان سخن‌های گزاف می‌گفتند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اینان، به‌خصوص شاه اسماعیل را بسی برتر و بالاتر از حد یک انسان معمولی می‌دانستند؛ لاجرم شاه اسماعیل و دیگر شاهان صفوی که بیش‌ترشان افرادی خون‌ریز، فاسق و فاجر و از هر حیث آلوده‌دامن و تبه‌کار بودند، در تبلیغات و تلقینات دین‌مداران صوفی‌مسلک، تقدسِ مذهبی یافتند تا آن‌جا که ساده‌دلان آنان را صاحب کرامت دانسته حاجت‌های خود را بدانان نذر می‌کردند و از آنان حاجت می‌طلبیدند و بدان خاندان دخیل می‌بستند. مردم آب وضوی آن‌ها را دوای شفابخش پنداشته و تکه‌ای از لباس آن‌ها را به‌عنوان تبرک همراه می‌بردند. شاه طهماسب، آن پادشاه آزمند، جامه‌های خود را پس از پوشیدن عوض کرده و در ازای مبلغی گزاف به مردم می‌فروخت."
محمد طاهر پسران افشاریان
بسیاری از اعتقادات و مراسم و مناسک موجود در میان شیعیان، میراث صوفیه است. از این‌روی صوفیان خانقاه شیخ‌صفی، پس از تشرف به تشیع به‌علت عدم ارتباط با روحانیون آگاه، این طرز تفکر را وارد تشیع نموده و رنگ و صبغهٔ شیعی بدان زدند
محمد طاهر پسران افشاریان
ایلات و عشایر قزلباش که هستهٔ اولیه و اصلی حکومت شاه اسماعیل را تشکیل می‌دادند، مردمانی بدوی، ساده‌زیست و ساده‌اندیش بودند که از شیعه بودن تنها فحاشی و سب و لعن خلفا و مخالفان شیعه و از اعمال مذهبی تنها سینه‌زنی و عزاداری را بسنده می‌دانستند.
محمد طاهر پسران افشاریان
شاه اسماعیل و سران قزلباش برای رسیدن به اهداف دنیوی خود تا می‌توانستند از دین و معنویات هزینه می‌کردند. احساسات مذهبی مردم را تحریک می‌نمودند و عامهٔ مردم، برخی از روی ساده‌اندیشی و شماری به‌خاطر فرصت‌طلبی و عده‌ای از ترس، به تأیید شخصیت و اعمال شاه اسماعیل می‌پرداختند و او را رهبری فرهمند و کاریزماتیک می‌پنداشتند. در زمان ظهور شاه اسماعیل مدت مدیدی بود که به سبب سخت‌گیری حکام و علمای سنی، ایران از علمای شیعی تهی گشته و به‌علت خفقان حاکم بر کشور، شیعیان تقیه می‌کردند و به کتب مذهبی و علمای دین خود دسترسی نداشتند و از این‌روی عامهٔ مردم، صوفی‌گری را، که آمیخته با اغراق‌گویی و شخصیت‌پردازی، مرادپرستی و مریدپروری است، با تشیع علوی اشتباه گرفتند و آموزه‌های کفرآمیز آن‌را به‌نام تشیع پذیرفتند. لاجرم خرافات و موهوماتی به‌نام دین و شریعت به ذهن مردم رسوخ یافت که برخی از آن‌ها حتی تاکنون باقی مانده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
شاه اسماعیل با همت بلند و پشتیبانی قزلباش و استقبال بی‌شائبهٔ مردم، ایران را یکپارچه نمود و مذهب شیعه را مذهب رسمی کشور کرد. یعنی استقلال سیاسی کشور را به استقلال مذهبی پیوند زد و این چیزی بود که ایرانیان نُه قرن در آرزوی تحقق آن به‌سر می‌بردند و خود کاری بزرگ و ماندگار بود و ایران و ایرانی را تا به امروز حفظ کرده است هر چند از نظر فرهنگی و مذهبی قرن‌ها پیش این امر جامهٔ عمل پوشیده بود، شخصیت‌های بزرگ فرهنگی، فقهی، نظامی و سیاسی همانند فردوسی، شیخ طوسی، سعدی و ناصرخسرو قبادیانی، یعقوب لیث، ابومسلم خراسانی و امیر اسماعیل سامانی و همانند آن‌ها، در این زمینه کار کرده و راه را هموار نموده بودند ولی شاه اسماعیل پس از تکیه‌زدن بر مسند قدرت و اریکهٔ سلطنت مرتکب خبط و خطای بزرگی شد و آن این‌که به‌جای برکشیدن فرهیختگان، مریدان مسخ شده و گوش به‌فرمان را نواخت.
محمد طاهر پسران افشاریان
شاه اسماعیل از همان آغاز پایه‌های تخت سلطنت خود را بر روی خون‌های به‌ناحق ریخته شدهٔ مردمان و اجساد سوختهٔ آنان نهاد. هرکجا پا نهاد از کشته‌ها پشته و از کله‌ها منار ساخت. با مخالفان و معاندان خویش سبعانه و ددمنشانه رفتار کرد. افزون بر شکنجه و قتل مخالفان، از کشتن خانواده و کودکان آنان نیز دریغ نورزید. همانند رفتاری که با محمد کره، حاکم یزد، نمود. او به عمل نکوهیدهٔ نبش قبر مردگان پرداخت و حتی قبر شخصیتی مثل ابوحنیفه را نبش نمود و به‌جای آن کناسه ساخت. او گوشت مخالفان خود را می‌خورد از جمله شیبک‌خان که از کاسهٔ سرش قدح ساخت.
محمد طاهر پسران افشاریان
شاه اسماعیل و پیروانش را پیروزی‌های آسان و زودرس، از واقع‌بینی دور کرد. ساده‌اندیشان نیز تحت تأثیر القائات و تبلیغات قرار گرفته، شاه اسماعیل را موجودی مقدس و شکست‌ناپذیر می‌پنداشتند که مورد عنایت خاص خداوندی است تا آن‌جا که مردم عامی "برای به‌دست آوردن اندکی از ته‌ماندهٔ غذای شاه اسماعیل، پول گزافی به سفره‌چی‌باشی او می‌پرداختند تا با خوردن آن غذا از بیماری‌ها شفا یابند و به آرزوی خود برسند." اصولاً شاه اسماعیل، شاه عباس و نادر شاه و دیگر شاهان مستبد، خود نیز قربانی محیط استبدادپرور ایران بودند زیرا آنان از موهبت عظمای نظارت مردمی محروم بودند. چاپلوسانِ نانبه نرخ روز خور با تملق‌ها و گزافه‌گوئی‌ها، آنان را از راه صواب منحرف ساخته و دچار بیماری توهم خودبزرگ‌بینی کردند تا از برج عاج قدرت، مردم را حقیر و ناچیز ببینند. مردم هر عصری در کج‌روی‌های زمامداران خود سهیم‌اند.
محمد طاهر پسران افشاریان
گروهی که ناروائی‌ها و نابه‌کاری‌های عباسیان را به حساب اسلام گذاشتند همانند استاد سیس، بابک خرم‌دین، المقنع، مرد آویز که یک‌سره در برابر اسلام ایستادند. به دیگر سخن، سوء استفاده ابزاری عباسیان از دین مبین اسلام, شمار کثیری از مردم را از اسلام گریزاند و آنان را به دامان اسلام‌ستیزان انداخت.
محمد طاهر پسران افشاریان
قدرت و نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت به حدّ اعلای خود رسید و زمام امور دنیای اسلام تا زمان معتصم به‌دست خراسانیان افتاد. در این دوران وقتی عنصر ایرانی در خلافت و حاکمیت صاحب نفوذ شد افزون بر استیلای ایرانیان در مدیریت امپراطوری گستردهٔ اسلامی فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی نیز در گسترهٔ امپراطوری اسلامی به‌ویژه در دربار خلافت عباسی گسترش یافت. عباسیان تقریباً همه آداب و رسوم ایرانی را پذیرا گشتند
محمد طاهر پسران افشاریان
ابومسلم را به جنگ عموی خود که علیه منصور قیام کرده فرستاد پس از سرکوبی آن، ابومسلم می‌خواست به خراسان رود ولی منصور به هر حیله و ترفندی بود او را از راه برگردانید و با توطئه وی را به‌قتل رسانید.
محمد طاهر پسران افشاریان
نگذشته بود که شیعیان بخارا به رهبری شریک‌بن‌شیخ‌المهری علیه عباسیان به‌پا خاستند و ابومسلم بزرگ‌ترین و شاید نخستین اشتباه خود را مرتکب گشته با قساوت و قاطعیت با خیزش مردم بخارا در آویخت و آن‌را سرکوب کرد. ابومسلم به قصد زیارت کعبه از خراسان حرکت کرد و چون به کوفه رسید مدتی در آن‌جا بیآسود تا موسم حج فرا رسد. در این مدت منصور مرتب به‌گوش سفاح نجوا می‌کرد که "ابومسلم را از میانه بردار که او از این دولت رو بگردانیده است و می‌خواهد از آل ابوطالب کسی را بنشاند. سفاح گفت اندر این وقت او را نباید جنبانید که اگر قصد او کنیم مردمان عراق و خراسان قصد ما کنند و بیرون آیند." ا
محمد طاهر پسران افشاریان
ابومسلم در جامعه از احترام خارق‌العاده‌ای برخوردار بود و هر روز نفوذ و اقتدارش فزونی می‌بافت. سردار خراسان در عین داشتن مخالفان و بداندیشان و بدگویان فراوان، دارای فدائیان چشم و گوش بسته‌ای بود که دستورهای وی را کورکورانه اجرا می‌کردند. منصور، خلیفهٔ دوم عباسی که به عنوان فرستاده برادرش سفاح به خراسان رفته بود، آن‌جا از نزدیک نفوذ گسترده و دامنه‌دار ابومسلم را مشاهده کرد و از اقتدار و قاطعیت وی اندیشناک شد و متوجه خطر مهیب و نگران‌کننده‌ای گردید که آینده سیادت و فرمانروائی خاندان عباسی را مورد تهدید جدی قرار می‌داد. سفاح نخستین خلیفهٔ عباسی نیز نسبت به ابومسلم نظر مساعدی نداشت "و به خاطر مقبولیتی که وی میان مردم داشت به او حسد می‌ورزید و حریف و رقیب احتمالی خویشتن می‌پنداشت و همواره از او بیمناک بود."
محمد طاهر پسران افشاریان
برای این‌که اهمیت و ارزش کار شخصیت‌هایی همانند ابومسلم خراسانی حمزه خارجی و یعقوب لیث صفار روشن شود باید نگاهی به وضعیت مردم در تحت سیطرهٔ خلفای جور انداخت مورخ نکته سنج، باستانی پاریزی می‌نویسد "از خراج‌های کلانی که از مردم ایران وصول و به‌دستگاه خلافت واریز می‌شد یک دینار برای عمران و آبادی شهرها و ولایات باز نمی گشت در هیچ نقطه از ایران سابقه نداریم که توسط خلفا سدی بسته شده باشد یا فرمان آبادی ناحیه‌ای صادر شده باشد یا کمکی به مردم بینوا شده یا بیمارستانی بنا گردیده باشد. این ثروت‌های سرشار و پول‌های کلان به سواحل دجله سرازیر می شد و در آن‌جا کاخ‌ها و باغ‌های خلفا و سرداران و سپاهیانشان سر به فلک می‌کشید و آن‌چه باقی می‌ماند صرف عیاشی‌ها و خلعت‌ها و سوغات‌ها و صلهٔ شاعران و مداحان و یا خرید غلام و کنیز از نواحی دوردست مثل گرجستان و روم و یونان می‌شد."
محمد طاهر پسران افشاریان
زیرا روحیهٔ پنهان‌کاری و عدم ابراز عقاید تأثیرات فراوان روی مردم جامعه و حتی حکومت‌گران نهاده است هیچ‌کس به صراحت حرف دل خود را ابراز نمی‌دارد مگر به مخاطب خود کاملاً اطمینان داشته باشد. به‌طور کلی در جامعهٔ ما به ظاهرسازی و تظاهرات تصنعی درهمه جا و در همهٔ زمینه‌ها بیش‌تر اهمیت داده می‌شود تا به کارهای بنیادی ژرف و عمیق. یکی از ویژگی‌های بارز فرهنگ ما این است که میان عرصه‌های عملی و تجربهٔ زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و آرزوها و آمال ایدالی در عرصه هنر و ادب و فکر، فاصلهٔ زیادی وجود دارد. این تناقض میان فکر و عمل یکی از دشواری‌های فرهنگ ماست که شاید کمتر بدان توجه شده است. علت این است که در یک جامعهٔ استبداد زده، هیچ‌کس جرأت ندارد تا شخصیت واقعی خود را بروز دهد. همه نقش بازی می‌کنند و نمود هر کسی غیر از بودش است؛
محمد طاهر پسران افشاریان
دوران معاویه اعادهٔ جاهلیت عرب بود که تفسیر دلخواهی از اسلام ارائه می‌دادند که با منافع و ریاست آنان هم‌گونی و هم‌سویی داشته باشد توصیه بلکه دستور رسمی معاویه به فرمانداران و استانداران خود این بود که عرب را بر غیر عرب ترجیح دهند. غیر عرب، به‌خصوص ایرانی‌ها، حق امامت جماعت را نداشتند حتی در صف اول نماز جماعت نمی‌توانستند و نباید می‌ایستادند؛ ایرانی‌ها در جنگ به نفع عرب شرکت می‌کردند ولی حق سوار شدن نداشتند و باید پیاده می‌جنگیدند. از غیر عرب زن می‌گرفتند ولی به غیر عرب دختر نمی‌دادند. این‌ها عواملی بود که ایرانیان را که برای رهایی از تبعیضات جامعه کاستی و طبقاتی ساسانی به اسلام روی آورده بودند از امویان ناراضی ساخت
محمد طاهر پسران افشاریان
نخستین انحراف در اسلام در بنی‌سقیفه رخ داد که در آن قبیله‌گرایی بر مکتب‌مداری پیروز شد. زیرا نخست منازعه میان مهاجر و انصار بود که با پیروزی مهاجرین بر انصار در حقیقت قریش شاهد پیروزی را به آغوش کشید. درست است که ظاهراً یکی از یاران نزدیک پیامبر که پدر همسرش نیز بود به خلافت برگزیده شد ولی نطفه و عَلَقه تبعیض در بطن انتخاب خلیفه بسته شد زیرا اگر بپذیریم که پیامبر جانشین تعیین نکرد، دیگر «خلیفه باید از قریش باشد» معنی ندارد؛ قریشیان که اکثرا مقابل پیامبر ایستادند و آخرین گروه بودند در عربستان که به اسلام گرویدند چه برتری بر دیگر مسلمانان دارند؟
محمد طاهر پسران افشاریان
امویان اقتدارگرایان حق ستیز و رجعت‌خواه بودند که شوونیسم عربی را بر پایهٔ قبیله‌گرایی جای‌گزین مکتب‌گرایی ساختند. البته بنی‌امیه آغازگر انحراف نبودند ولی آن‌را بسی عمیق‌تر ساخته و نهایت بهره‌برداری و سوء استفاده را از آن کردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
منافع شمار کثیری از اشراف عرب را با امویان گره زد. معاویه محیلانه شماری را خرید و گروهی را با زور ناگزیر به سکوت ساخت و اکثریت را با تبلیغات زهرآلود گسترده مسموم ساخت و بدین‌وسیله یک دستگاه استبدادی پدید آورد، جریان اموی یک جریان واپس‌گرایی بود که جامعه را به سوی جاهلیت سوق داد ظهور بنی‌امیه و در راس آن‌ها معاویه در صحنه سیاست و غصب خلافت دنیای اسلام را به‌یک‌باره با یکی از زیان‌بارترین ادوار تاریخی خود مواجه ساخت و مسلمانان را به ژرفای اسارت و استبداد فردی و کیش شخصیت کشانید. نخستین کسی که در دنیای اسلام زندان ساخت و مخالفان سیاسی خود را زندانی و شکنجه نمود، معاویه بود. کسی که برای اولین بار دستگاه جاسوسی در اسلام درست کرد، معاویه بود.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان