بریدههایی از کتاب خودکامگی و خودکامگان در تاریخ ایران؛ تحلیلی اجتماعی فرهنگی از تاریخ سیاسی ایران
۳٫۴
(۹)
از علل عمدهٔ قانونگریزی، بلکه قانونستیزی ایرانیان، همین ریشههای تاریخی است و علت اینکه تا کنون در این کشور نهادهای مدنی پا نگرفته، همین رخدادهای اسفناک تاریخ ماست. غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان و تیموریان که چندین قرن متوالی بر ایران حکمرانی کردند از ایرانیان فرهنگ و مدنیت فرا گرفتند ولکن به جامعهٔ ما سمِّ مهلک بیفرهنگی و خشونت را تزریق کردند. چه دنیای ما دنیای تأثیر و تأثر است. ایران به اینان فرهنگ آموخت و آنها برای ایران هنجارشکنی آوردند.
متأسفانه این روال همیشگی تاریخ ماست که هر از چند گاهی ایلی بیابانگردِ دور از مدنیت پا در رکاب کرده بهسوی فلات ایران تاخت میآورد بهگونهای که ما در طول تاریخ سههزار ساله خود (بهطور متوسط) در هر ۲۰- ۳۰ سال، با یک تهاجم خارجی مواجه بودهایم.
سپیده دم اندیشه
سوم؛ چون صفویه نخستین حکومت ملی بعد از اسلام را تشکیل دادند و خویشتن را میراثبر سلطنت و پادشاهی ایران میشمردند و ایرانیان نیز از دوران باستان، پادشاهان را دارای فره ایزدی و مورد تأیید خدواند میدانستند بنابر این صفویان از سه جهت از لحاظ سنت سلطنت در ایران خود را پادشاه و دارای فره ایزدی، از دیدگاه صوفیگری خویشتن را قطب و مراد و مرشد کامل و از جنبهٔ مذهبی سید اولاد پیامبر و جانشین ائمهٔ هدی سلامالله اجمعین، میدانستند. لهذا از سه میراث فرهنگی غنی و ریشهدار که هر کدام قرنها در این کشور پیشنیه داشت و در ذهن و روح مردم رسوخ و نفوذ یافته بود، بهره جستند. از لحاظ سنت خانوادگی نیز خاندانی ریشهدار بودند که طی چند قرن مورد احترام و اقبال مردم قرار داشتند و با بسیاری از خاندانهای سرشناس و حکومتگر پیوند خویشی داشتند.
محمد طاهر پسران افشاریان
دولت عباسی در حقیقت دولت مشترک ایرانی و عرب شد و ایرانیان از ارکان حکومت عباسی شدند از آن به بعد فقیه، مورخ، فیلسوف و ادیب و فرماندهٔ سپاه همگی خراسانی شدند. معالوصف آن هدف عدالتخواهانه که ایرانیان از قیام خود داشتند تحقق نیافت. تودههای مردم که از نهضت ضد اموی با جان و مال حمایت کرده بودند اکنون که میدیدند عباسیان همان راه امویان را میروند سخت از عملکرد آنها خشمگین و افسرده و مأیوس گشتند. "روستائیان آشکارا میگفتند که خون خود را نریختهاند تا سر به اطاعت عباسیان که کاری برایشان نکردهاند فرود آورند."
محمد طاهر پسران افشاریان
رعایت همرنگی در حکم وفاداری و ایمان تلقی میگردد و کسانی که شرایط همشکلی و همرنگی را نمیپذیرند ساختارشکن، نابههنجار، باغی، طاغی و یاغی قلمداد گشته مطرود و منکوب میشوند در چنین وضعی مردم بهمنظور هماهنگی با معیارهای حاکمیت به تظاهر روی میآوردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
خودکامگی، جامعهای همشکل، همرنگ، یکدست، یکعقیده و همسلیقه میخواهد.
محمد طاهر پسران افشاریان
امام علی (ع) میفرماید امویان پوستین اسلام را وارونه به تن کردهاند و امام حسین (ع) میفرماید بنیامیه ظرف اسلام را وارونه بهدست گرفتهاند بهگونهای که محتوای آن فرو ریزد.
محمد طاهر پسران افشاریان
یک نکته ظریف دیگر هم در خصوص جنگ چالداران مورد تغافل قرار گرفته و آن اینستکه در جنگ چالدران سلاح پیشرفته، تکنیک و تاکتیک قویتر و توانمندتر و فرماندهی آزموده، برایمان و ایثار چیره گشت و اشکار شد که ایمان جنگ آوران و رزمندگان هر اندازه مانند ایمان قزلباش در جنگ چالدران ژرف و نیرومند باشد در برابر سلاح پیشرفته آتشین کار از پیش نمیبرد و باز آشکار گشت که تکنیک و تاکتیک قزلباش نسبت به قوای عثمانی عقبماندهتر و کهنهتر است.
maryam mafakheri
اصولاً شاه اسماعیل، شاه عباس و نادر شاه و دیگر شاهان مستبد، خود نیز قربانی محیط استبدادپرور ایران بودند زیرا آنان از موهبت عظمای نظارت مردمی محروم بودند. چاپلوسانِ نانبه نرخ روز خور با تملقها و گزافهگوئیها، آنان را از راه صواب منحرف ساخته و دچار بیماری توهم خودبزرگبینی کردند تا از برج عاج قدرت، مردم را حقیر و ناچیز ببینند. مردم هر عصری در کجرویهای زمامداران خود سهیماند.
maryam mafakheri
اصولاً افرادی مثل چنگیز و تیمور برای انحراف اذهان از تضادهای داخلی به کشورگشائی روی میآوردند و چون موفق میشدند تضادهای داخلی از میان میرفت ولکن اگر در مسیر خود با مانع جدی روبهرو میشدند قطعاً تضادهای درونی ادامه و استمرار حکومت آنها را با دشواری مواجه میساخت. این شیوهٔ خودکامگان در طول تاریخ است که برای انحراف اذهان از مشکلات داخلی به فرافکنی پرداخته به بحرانسازی در روابط خارجی میپردازند.
maryam mafakheri
یژگیهای بارز جنبشهائی از قبیل اسماعیلیه، اسطورهٔ قدسی بودن پیشوایان و مبری بودن داعیان از هر گونه خطا و لغزش بود. اینان گمان میکردند که رهبران، دارای نیروئی معجزهآسا هستند. باورهایشان که اندیشههای اشراقی و رمزی را که از مذاهب گنوسی مانوی و بدعتهای گوناگون ایرانی و مسیحی و یهودی اخذ شده بود، منعکس میساخت رهبران را دارای الهام خداوندی و بری از هرگونه سهو و خطا میپنداشتند. اینان هر چند از نارضامندی اجتماعی و آرزوهای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مردم بهنهایت بهرهجوئی میکردند ولی فاقد هدفهای بزرگ اجتماعی و اقتصادی بودند.
maryam mafakheri
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان