بریدههایی از کتاب حرفه؛ داستان نویس ۱
۳٫۹
(۱۹)
اگر کسی مطالعهٔ عمیق نداشته باشد، نمیتواند هم عمیق و موفق بنویسد.
Dexter
. اگر فکر میکنید بیهیچ دلیل خاصی نشستن و زل زدن به پنجره کار بیهودهای است، هرگز نخواهید توانست داستانی بنویسی
Dexter
هنرمندان واقعیات این جهانی را به سخره میگیرند. آنها شیفتهٔ این هستند که بگویند واقعیت بدترین چیز است؛ واقعیت یعنی زندگی واقعی، روزنامهها، خبرنامهها و همهٔ آنچه در خیابانها اتفاق میافتد.
Dexter
«هنرْ نفْس را درگیر اوهام و خیالات میکند.»
zara❤
اگر شما نویسنده هستید، باید بگویم گرفتار شدهاید و به دام افتادهاید.
برای شروع کردن باید دیوانه میبودید و حتماً بودهاید که به این دام افتادهاید.
Sanam Asadi
پیچیدگی سومین معیاری است که داستانها را با آن میسنجم. ادورا ولتی میگوید یک داستان خوب یک راز همیشگی است. این حرف یعنی یک داستان ارزشمند همیشه بزرگتر از درکودریافت شماست و هیچ اهمیتی ندارد که چه موقع و چندبار آن را خواندهاید. چنین داستانی هرگز تمام نمیشود، چون سؤالی که مطرح میکند، سؤالی است که زندگی مطرح میکند.
زندگی، هر قدر که بیشتر بشناسیمش، عمق بیشتری پیدا میکند. برای جهان در حال انبساط یک داستان جدی هم همین اتفاق میافتد. آنچه کیفیت پیچیدگی را در یک داستان ایجاد میکند، عزم راسخ نویسنده است برای اینکه اصول ثابتشده را بهسادگی نپذیرد و به تجربهای واقعی، سطح و عمق بیشتری بدهد. معنای این حرف درگیر کردن شخصیتهای سهبعدی در مخمصههای سهبعدی است.
Sanam Asadi
برای اینکه با خواستههای ویراستارها آشنا شوید، باید دربارهٔ موضوعهای زیر درک مناسبی داشته باشید:
۱. انواع داستان
۲. گروههای سنی، سطح مطالعه و طول داستان
۳. زاویهدید
۴. دستورزبان و کاربرد آن
کاربر 27474
اتفاق همیشه وقتی میافتد که انتظار وقوعش به کمترین میزان میرسد
کاربر 27474
گوته میگوید «ذوق آدمی در تنهایی شکل میگیرد و نهاد او در جریان زندگی.» نهاد آدمی باید وجود داشته باشد و باز هم باید مدام در تغییروتحول باشد، تا ذوق را باردار کند.
کاربر 27474
در روز ــ هر روز ــ هزار کلمه بنویسید، میز کارتان را دور از پنجرههایی با چشمانداز اغواکننده قرار دهید، دربارهٔ داستانتان صحبت نکنید، آن را بنویسید، و ادامه دادن را همیشه ادامه دهید.
کاربر 27474
مهمترین نکتهای که دربارهٔ اصالت باید به یاد داشته باشیم این است که با فشار و تحمیل به وجود نمیآید. اگر بخواهید برای رسیدن به آن تلاش کنید، به چیزی جز ناهنجاری و غرابت نخواهید رسید. کاری که شما به صورت فعال میتوانید انجام دهید این است که گریز از مرکز را در خودتان تقویت کنید. اجازه ندهید یگانگی ذاتی و طبیعیتان به خاطر بیتوجهی از بین برود. اگر زندگیتان را به تقلید از دیگران سپری کنید، چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی هنری، هرگز نمیتوانید از خودتان توقع داشته باشید که اثر اصیلی تولید کنید.
کاربر 27474
آخرین معیار برای سنجش ارزش داستان اصالت است. هیچچیز کمیابتر از نبوغی اصیل و ظرافتی هنرمندانه نیست. البته متفاوت بودن کار آسانی است. هر کسی میتواند خودش را به شکل عجیبوغریبی دربیاورد و کاری کند که مردم بههم نشانش دهند. مشکل اینجاست: آدم متفاوت باشد و باز هم بتواند مردم را وادار کند که به حرفهاش گوش دهند و آنها را باور کنند. چنین کاری نیاز به نبوغ دارد.
کاربر 27474
باید بتوانید در هر مکانی که داستانتان آنجا اتفاق میافتد، زندگی کنید. هوای آن مکان کلمه است و شما باید کلمهها را نفس بکشید. وقتی آنقدر نوشتید و نوشتید که عمل نوشتن در زندگیتان به طبیعیترین و آشناترین کار روزانه تبدیل شد، آنقدر با کلمهها احساس راحتی خواهید کرد که آنها را با اقتدار روی کاغذ خواهید نوشت
کاربر 27474
کسی باشید که هیچچیز را از دست نمیدهد. اگر روی چنین حساسیتی تمرین و صداقت را هم به آن اضافه کنید، به پیچیدگی دست مییابید.
کاربر 27474
مأموریت داستانهای جدی این است: پیوسته و یکنواخت به زندگی نگاه کردن
کاربر 27474
داستانتان بههیچوجه هیچ مقصدی نداشته باشد، هیچ داروی انرژیزایی نمیتواند به آن کمک کند.
کاربر 27474
بیرون از آنچه در درونت میجوشد، ننویس. دربارهٔ چیزی که به آن اعتقادی نداری، ننویس. خلاصه کنم، صادق باش.
کاربر 27474
جزئیات خیال شما از محیطی فرضی بیرون میآیند، اما این محیط فرضی باید آنقدر برایتان واقعی باشد که وقتی دربارهاش صحبت میکنید، نیازی به توجیه و بهانه نداشته باشید. ساختن قلعههای فضایی خوب است، ولی وقتی هنوز زمینی را نساختهاید که این قلعهها رویش قرار بگیرند و وقتی هنوز موجوداتی را خلق نکردهاید که در این قلعهها بهخوبی زندگی کنند، نمیتوانید کسی را متقاعد کنید که چنین قلعههایی وجود دارند.
اولین وظیفهٔ شما به عنوان یک داستاننویس این است که مکان داستانتان را مثل یک بومی بشناسید، نه مثل یک ناظر اتفاقی.
کاربر 27474
اولین و اساسیترین مرحلهٔ جداسازی مرتبط با مهمترین ویژگی یعنی صداقت است.
کاربر 27474
هر داستان باید این سؤال را مطرح کند که «چهطور چنین آدمی میتواند درگیر چنین تجربهای شود؟» و بعد به آن جواب بدهد.
کاربر 27474
حجم
۱۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۱۷۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان