بریدههایی از کتاب آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟ (یک مناظره)
۳٫۱
(۱۰)
خانمها و آقایان، اعتقاد دارم که باید به سمت فلسفهای برویم که ما را بهتر حفظ خواهد کرد. فلسفهای که آن را واقعگرایی بدبینانه مینامم. این فلسفه، مقابله با نگرش تقویتشدهای است که در علوم و کسب و کار مدرن پیدا میکنید و متعلق به مجموعه دلایل متفاوتی است که تلاش میکند همیشه دربارهٔ اطراف خود حس شادمانهتری داشته باشیم.
shahram naseri
خانمها و آقایان، اعتقاد دارم که باید به سمت فلسفهای برویم که ما را بهتر حفظ خواهد کرد. فلسفهای که آن را واقعگرایی بدبینانه مینامم. این فلسفه، مقابله با نگرش تقویتشدهای است که در علوم و کسب و کار مدرن پیدا میکنید و متعلق به مجموعه دلایل متفاوتی است که تلاش میکند همیشه دربارهٔ اطراف خود حس شادمانهتری داشته باشیم.
shahram naseri
گذشت، مهربانی و همدلی بر اساس پذیرش ناقصبودن بنیان ماست. ما مخلوقات ناقصی هستیم و نیازمندیم نقاط ضعفمان را به یاد داشته باشیم تا بهدرستی انسان باشیم.
shahram naseri
میلیونرها و میلیاردرهای زیادی هستند که احساس میکنند به اندازهٔ کافی برخوردار نیستند؛ و این تعریف درست فقر است به این معنا که شما چیزی به قدر کافی ندارید. و شوربختانه هرچه سطح درآمد بالاتر میرود، این مسئله بیشتر حس میشود.
shahram naseri
جهل، بلای بزرگ زمانهٔ ما، با نور خرد از بین خواهد رفت؛ این بزرگترین امید خوشبینهاست.
mghf
در کشورهای پیشرفته، مطابق شاخص توسعهٔ انسانی اعداد مربوط به سال ۲۰۱۲ هستند.
استیون پینکر: بله؛ نرخ مرگ و میر در قتل و جنایت، بهمراتب بیشتر از نرخ آن در تروریسم منطقهای و جنگهاست. مردم بیشتری در جهان، بهعلت قتل میمیرند تا بهخاطر جنگ.
eishnoshinak
با پیشرفت فناوری و دیگر زمینهها، اندازه و ماهیت فاجعهبار آنها هم رشد میکنند و جنبهٔ منفی آنها نیز با تصاعد نمایی افزایش مییابد. بنابراین برای هر جهش بزرگی در هر حوزهٔ خاص، جهش بزرگی هم برای مثال در قدرت بشریت برای نابودی خودش هم ایجاد کردهاید.
فکر میکنم برای ما، برای طرف ما، اهمیت دارد که بهعنوان بدبینها شناخته نشود. ما دورترین حالت از این عنوان هستیم. موقعیت من بهسادگی این است که جهان متفاوت است و همانگونه که به پیش میرویم، نمیدانم آیا اوضاع بهتر میشود یا بدتر. این موضوع اجازه میدهد از طرف روبهرو بخواهم که لازم است گزارههایش را اثبات کند. بهسادگی شانهام را بالا میاندازم و اگر تماشاگران بپذیرند که ما باید شانهمان را بالا بیندازیم، آنگاه برندهایم.
eishnoshinak
نیروی دیگری که علیه خشونت فرقهای مبارزه میکند، این است که فهم ما از گروههای هویتی، دشمنان و متحدان، لغزنده و سیال است. قبل از سال ۱۹۴۵، آلمانها دشمنان شرور ما و روسها دوستان باشهامت ما بودند و چند سال بعد، این چیزها عوض شد. دولتمردان، هویت های فراگیر ایجاد میکنند؛ مثلا وقتی نلسون ماندلا، اتحاد سیاهان و سفیدهای آفریقایجنوبی را در اطراف خود تشکیل داد، در میان اینها، تیم ملی راگبی بهوجود آمد. همانگونه که در کتاب فرشتگان برتر سرشت ما اشاره به گفتار معروف سینفیلد داشتم که دربارهٔ تیمهای ورزشی میگفت: «مردم از لباسپوشیدن ریشه میگیرند نه از خون و خاک». آزمایشهای روانشناسانهٔ ارجاعشده به آزمایش معروف غار دزدانِ دههٔ ۱۹۵۰ نشان داد، وقتی هر دو طرف خصومت برای هدفی متعالی مثل از گِل و لای بیرون درآوردن یک اتوبوس، تلاش میکنند، میتوان قساوت را از بین برد.
کورک
جولیا بلوز: انسان، ظرفیتهای خوفناکی برای شرکت در اعمال خشونتآمیز علیه دیگران بهخاطر قومیت، مذهب و یا وابستگیهای قومی و قبیلهایشان از خود نشان داده است. این امر، همیشه سیاستمداران را– در این چرخهٔ انتخابات در ایالاتمتحده، ترامپ – برای بهدست آوردن قدرت تشویق میکند. میتوانید به ما نشان دهید چگونه میتوانیم این کینه را کاهش دهیم یا فروبنشانیم؟
استیون پینکر: بله، درست میگویید که سیاستمداران همیشه در حال بهپاکردن و سازماندهی نفرت قومی هستند و طبیعتا گزارشهای خبری، این تصور را منتقل میکنند که هر کسی از دیگری متنفر است.
کورک
مت ریدلی: خرافات. در جهان تعداد فزایندهای به روایتهای بنیادگرا از مذاهب روی آوردهاند. اینجا دربارهٔ مذهب و آیین خاصی صحبت نمیکنم؛ دربارهٔ تمام ادیان حرف میزنم. اما افرادی که به بنیادگرایانهترین روایتهای مذاهب مختلف، ایمان دارند، عینا بچههای بیشتری هم دارند.
حال اگر فرزندان، راه والدین را ادامه بدهند، که البته خوشبختانه همیشه اینطور نیست، این موضوع میتواند منجر به افزایش چشمگیری در تعداد افرادی شود که برای پذیرش دیدگاههای بنیادگرایانه و افراطی، آمادگی دارند. این در روزهای قدیم مسئلهای محسوب نمیشد؛ چرا که هر کسی تلاش میکرد بچههای بیشتری داشته باشد و آنها منطق سرشان میشد ولی الان نگرانم که افرادی که غیرمنطقی هستند بیشتر از افراد منطقی بچه میآورند؛ اگر بتوانم از این اصطلاح استفاده کنم بدون اینکه کسی مجازاتم کند.
BiNam
مت ریدلی: بیشتر خبرهای خوب، بهصورت تدریجی و خبرهای بد، ناگهانی هستند. به همین دلیل است که تلویزیون در احاطهٔ خبرهای بد قرار گرفته و خبرهای خوب گزارش نمیشوند. به همین دلیل است که پس از یک قرن سیطرهٔ جنگهای جهانی و نسلکشی، بهتر از اینی هستیم که پیشتر بودیم چون تحولات تدریجی، گزارش نشدهاند.
تغییرات تدریجی، پدیدهای از پایین به بالاست. این امری تکاملی است که در جامعه اتفاق میافتد: دو ایدهٔ متفاوت با همدیگر ملاقات میکنند، با هم پیوند میخورند و یک بچهایده تولید میکنند که زندگی مردم را بهبود میبخشد و این ایده بهتدریج از طریق جامعه گسترش مییابد.
بهعنوان مثال اینترنت یا انقلاب تلفنهای همراه. آنها بهصورت خودکار و بدون اینکه کسی آنها را تحت انقیاد خودش دربیاورد، آمدهاند و اکنون تولیدشان، فرآیندی است که نظم خودانگیخته نام دارد. بهعبارت دیگر، آنها بهصورت متناسبی بین شکل و عملکرد در جامعه تولید شدهاند که بهوسیلهٔ کسی از پیش تعیین نشدهاند اما با اینحال سر بر آوردهاند.
BiNam
فکر نمیکنم آنهایی که بدبین هستند، لزوما پیشرفت بشر را رها کرده باشند. هر کسی میتواند هوادار بزرگ پیشرفت انسان باشد اما در عین حال حقایق تیره و تار را هم پیش چشم داشته باشد. پس میخواهم گروه مخالفان پیشرفت را از شر دیدگاه تیره و تار و دلپریشانی، رهایی ببخشم. ما آشفتهخاطر نیستیم بلکه واقعگراهایی شادمان هستیم.
BiNam
آلن دوباتن: یکی از مسائل واقعی و تراژیک توسعهٔ اقتصادی این است که فکر میکردیم با بهبود وضعیت مالی افراد، شادکامی آنها نیز افزایش خواهد یافت. با اینوجود، اقتصاددانی بهنام ریچارد استرلین، بیش از چهل سال پیش، مطالعهٔ معروفی دربارهٔ رابطهٔ میان درآمد و شادکامی انجام داد. او نتیجه گرفت که اگر جامعهای در تمام ابعاد ثروتمند باشد، حس حسادت به دیگران بیشتر خواهد شد و اضطراب منزلت همچنان ادامه خواهد داشت. نمیتوانید از طریق ثروتمند کردن مردم، ناخشنودی مالی آنها را از بین ببرید. مقایسهکردن، یک مرض همهگیر اجتماعی است و حسادت، رشکورزیدن و حس نابسندگی در میان میلیاردرها وجود دارد. همهٔ اینها کافی است که ما را به تأمل وا دارد.
BiNam
آلن دوباتن: ما در جهانی زندگی میکنیم که دو نیروی قوی خوشبینی را در پشت سرش میبیند: کسبوکار و دانش. در جامعهای زندگیمیکنیم که بر مبنای تجارت بنا شده است و اگر به کسی میخواهید چیزی بفروشید، باید چیزهای مثبتی دربارهٔ خودتان، آینده و چشماندازتان بگویید، پس حال و هوایی که در آن زندگی میکنیم بهصورتی باورنکردنی، شاد و مسرور است. علم مدام چشمان ما را خیره میکند و همواره به ما قول تغییرات عمدهای را میدهد. با وجود این دو نیروی قدرتمند، میخواهم استدلال کنم که آنها خیلی سمج هستند و در چرخهٔ تکراری بین یک زندگی کاملا شاد و تحقق آرزوها گرفتار آمدهاند.
BiNam
هر نسل فکر میکند که بر آستانهٔ تحولی ایستاده است که در آن گذشته، دورانی خوب بود و آینده، مبهم و ترسناک است.
همانطور که لرد مکولی در ۱۸۳۰ گفت: «در هر سنی همه فکر میکنند که نهایت پیشرفت در زمانهٔ آنها رخ داده است و به نظر میرسد هیچکس بر ترقی نسلهای بعدی، حسابی باز نمیکند. نمیتوانیم کاملا ثابت کنیم آنهایی که میگویند بر آستانهٔ تحول ایستادهایم در اشتباه هستند؛ بهترین روزگارمان را به چشم دیدهایم اما همهٔ کسانی که پیش از ما آمده بودند با دلیلی روشن این مسئله را به ما نشان دادند.»
گذشته را بهخاطر خاطرات خوش و آینده را بهدلیل پیشبینیهای ملالانگیز در ذهن خود تصفیه میکنیم. این شکل عجیب و غریبی از خودپرستی است. مجبوریم باور کنیم که نسل ما نسل خاصی است و بر آستانهٔ تحول ایستاده است. و من از این اندیشهٔ بیمعنا بیمناکم.
BiNam
فکر میکنم بسیاری از بدترین جنبشهای تاریخ، زاییدهٔ ذهن آنهایی است که به کمالگرایی اعتقاد داشتند؛ دانشمندان، سیاستمداران و دیگرانی که فکر میکردند میتوانستند همهچیز را یکبار و برای همیشه درست کنند. این فلسفهای است که بهطرزی باورنکردنی برای زندگی خطرناک است. کمالگرایان در میان ما آنهایی هستند که همیشه جهان را ویران و ویرانتر میکنند. پیشرفت واقعی بشر همیشه حاصل فعالیت افرادی است که تواضع بیشتری به خرج دادهاند و بر عیبهای خود و دیگران واقف بوده و سعی در ایجاد بهشتی بر زمین نکردهاند.
BiNam
ما مخلوقات ناقصی هستیم و نیازمندیم نقاط ضعفمان را به یاد داشته باشیم تا بهدرستی انسان باشیم.
صادقانه بگویم، کمالگرایی چیز وحشتناکی است. عصبانی میشویم هنگامیکه گمان میکنیم بهشت را از دست دادهایم و درون ترافیک و شلوغی گیر افتادهایم، کلیدها را گم کردهایم، رابطهٔ ناامیدکنندهای داریم و دورنمای شغلیمان مطلوب نیست. خشمگین هستیم و حس اینکه مستحق این وضعیت نیستیم، ما را آزار میدهد. این خطر گذار عمر است. از قبول تقدیر دست میشوییم و گمان میبریم همهچیز باید بینقص باشد و میتوانیم بر همهٔ مشکلات شناختهشده چیره شویم.
BiNam
مادیگرایی تمام نیازهای شما را برآورده نمیسازد اما فکر میکنم تغذیهٔ مناسب و بیچارگی، بهتر از گرسنگی و بیچارگی است. بنابراین ارضای نیازهای مادی بسیار مهم است.
hoda.family
به گونهٔ انسان، موهبتی به نام مغز بخشیده شده که دوست دارم اسم آن را گردوی معیوب بنامم. ما گردوهای معیوبی بر بالای ستون فقرات خود داریم و این گردوهای معیوب مرتکب اشتباهاتی میشوند: آنها ذات تهاجمی دارند، یادشان میرود چه باید بکنند و از سوی انواعی از انگیزههای غیرمفید احاطه شدهاند.
احسان رضاپور
این تیم میخواهد تمام پیچیدگیهای روان بشری، یا گرایشهای فراطبیعی که ما روح مینامیم را نادیده بینگارد. این مبارزهها همچنان ادامه دارد و ما برای مقابله با آنها، فلسفه، هنر و دیگر رشتهها را برای ارائه داریم که شانه به شانهٔ علم ایستادهاند به امید یافتن راهی برای ساختن زندگیای نه لزوما بینقص بلکه دست کم با درد و رنج کمتر.
A L I
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان