بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مسخ و داستان های دیگر | طاقچه
تصویر جلد کتاب مسخ و داستان های دیگر

بریده‌هایی از کتاب مسخ و داستان های دیگر

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۳.۸از ۳۸ رأی
۳٫۸
(۳۸)
همان‌طور که آزادی از والاترین احساس‌ها به شمار می‌آید، فریب حاصل از آن هم جزو والاترین فریب‌ها است
Matthew
صبح زود، وقتی که درها همه قفل بودند، همه می‌خواستند به اتاق او بیایند، اما حالا که او خود یکی از درها را باز کرده بود و ظاهراً درهای دیگر را هم در طول روز باز کرده بودند، دیگر کسی نمی‌آمد. حالا درها را از بیرون قفل کرده بودند.
Arman ekhlaspour
ولی ناچار بود به خود بگوید این‌جا سرزمین محکومان است و در سرزمین محکومان معیارهای دیگری حاکم است
Arman ekhlaspour
حالا اگر چنین ادعایی می‌کرد، بی‌شک سروکلهٔ رییس با پزشک بیمه پیدا می‌شد، پدر و مادرش را به خاطر چنین فرزند تنبلی به باد سرزنش می‌گرفت، و به شهادت پزشک بیمه که عقیده داشت همهٔ آدم‌ها سالم‌اند ولی نمی‌خواهند تن به کار بدهند، هر عذرو بهانه‌ای را مردود می‌شمرد.
Prof. Woland
او که این‌گونه مسحور موسیقی شده بود، به‌راستی حیوان بود؟
مرتضی بهرامیان

حجم

۱۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۶۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد