بریدههایی از کتاب سمفونی پاستورال
۳٫۹
(۲۷)
از اشاره و كنايه بدم میآيد و از حرفهای مبهم و دوپهلو هم بيزارم.
Mohammad
عشق كه نباشد، شرارت بر ما خواهد تاخت.
Mohammad
بهراستی چقدر كارها آسان میشد اگر انسانها بسياری از سهلانگاریهای خود را به نام دورانديشی و خيرخواهی توجيه نمیكردند.
Mohammad
«آدمهای بينا از سعادت خود بیخبرند.»
mahsa
«حقيقت اين است كه چهبسا انسان جهان را درهمريخته و زشت كرده باشد.»
Mohammad
من عشق را گناه میشمردم و باور داشتم كه گناه روح را میآزارد، پس وقتی میديدم كه روحم اسير هيچ درد و آزاری نيست، ذرهای گمان نمیبردم كه عشقی در ميان باشد.
anna
آه كه زندگی چه زيبا و مشكلات چقدر اندك میشدند اگر ما با همان رنجهای واقعی خود كنار میآمديم، بیآنكه عقلمان را به دست ديوهای وهم و خيال بسپاريم.
mahsa
وقتی انسانهايی مثل او حس میكنند كسی بر آنها امارت و سلطه ندارد، خود را گمراه میيابند. اين افراد به ميل خود از آزادیهايی چشم میپوشند و طبعآ حاضر نيستند همان حقوق را برای ديگران روا بدانند. آنها میخواهند امتيازاتی را به جبر و قهر بگيرند كه فقط با عشق و محبت میتوان آنها را به دست آورد.
anna
گاه فكر میكنم به عشق او نيازمندم تا بتوانم تو را دوست بدارم.
anna
آری، عشق كه نباشد، شرارت بر ما خواهد تاخت.
Saba
انسانِ عاشق از تسليمشدن در برابر معشوق خود خرسند و شادمان میشود، اما از سوی ديگر نمیتوانم تصور كنم كه تسليمِ عاری از عشق كمترين نشانی از سعادت داشته باشد.
pejman
«دل خرد را بازيچهی خود میكند»
mahsa
احساس میكردم دو انسانی كه زندگیشان يكی است و همديگر را دوست میدارند میتوانند چقدر برای هم معماوار باشند و در دو سوی ديواری نامرئی از هم جدا بمانند.
pejman
بهراستی چقدر كارها آسان میشد اگر انسانها بسياری از سهلانگاریهای خود را به نام دورانديشی و خيرخواهی توجيه نمیكردند.
Hamid
انگار از نظر او پيشرفت در زندگی در اين خلاصه میشود كه روزهای يكسان آينده را به روزهای يكسان گذشته بيفزايد. نه حاضر است چيزی به فضيلتهای خود اضافه كند و نه اينكه فضيلتهای تازهای به دست بياورد.
aida
چنين برداشت كردم كه حواس ما تنها مايهی دردسر و منشأ بدبختی ماست، اما او در توضيح سخنان خود گفت: «منظورم دقيقآ چيزی نيست كه تو برداشت كردهای. من خيلی ساده معتقدم گرچه انسان در سرشت و تخيلات ذاتی خود به پديدههای هماهنگ و موزون بيشتر گرايش دارد تا به پستیها و پليدیهايی كه جهان را يكسر ه به پلشتی میآلايند و شيرازهی آن را از هم میدرند، شكی نيست كه حواس جسمانیمان ما را درست به سوی همين پستیها سوق میدهند، چنانكه گاه به صرافت میافتم آن عبارت مشهور ويرژيل را طور ديگری بخوانم. او در شعر "نيكبختی شگرف" میگويد: "چه خوش میبود انسان، گر ز خوبیها خبر میداشت."
حال آنكه من ترجيح میدهم بگويم :"چه خوش میبود انسان، گر ز زشتیها نمیدانست".»
aida
آدم فكر میكند بچهها احساسات ظريفی دارند، حال آنكه صرفآ با شيرينزبانی خود را در دل ما جا میكنند.
aida
بهراستی چقدر كارها آسان میشد اگر انسانها بسياری از سهلانگاریهای خود را به نام دورانديشی و خيرخواهی توجيه نمیكردند
aida
«اگر كسی را صد گوسفند باشد و يكی از آنها گم شود، آيا آن نود و نُه را به كوهسار نمیگذارد و به جستوجوی آن گمشده نمیرود؟»
شیما.بیات
آری، عشق كه نباشد، شرارت بر ما خواهد تاخت.
pejman
حجم
۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان