بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلوک به سوی صبح | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلوک به سوی صبح

بریده‌هایی از کتاب سلوک به سوی صبح

نویسنده:هرمان هسه
انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأی
۴٫۲
(۶)
شاید شدیدترین شوق انسان بعد از شوق به شناختن و چشیدن، میلش به فراموش‌کردنِ شناخته‌ها باشد.
حسین فرهمند
و در آن زمان بود که دریافتم چگونه عصری خطیر فردی حقیر را بلندپایه می‌سازد و توانش را افزونی می‌بخشد.
noir
وقتی نعمتی بازنایافتنی را از دست می‌دهیم به آن می‌ماند که از خوابی بیدار شده باشیم.
noir
«این شتاب ما به چه سوست؟ رو به‌سوی خانهٔ دوست.»
noir
«قرار خدمت. هرکس عمر دراز می‌خواهد باید در این راه قدم بگذارد. اما کسی که بخواهد آقا باشد و فرمان دهد دیر نخواهد پایید.» «پس چرا مردم این‌قدر از عطش قدرت در تابند؟» «چون نمی‌دانند. بسیار کمند کسانی که برای فرمانروایی آفریده شده‌اند. فقط آن‌هایند که در مسند قدرت شادمان و تندرست می‌مانند. اما آن‌هایی که به‌زور و با تاب وتلاش به فرمانروایی دست می‌یابند کارشان به تباهی می‌انجامد.»
noir
«کلمات معنای نهان را تباه می‌کنند و همه‌چیز را اندکی دیگرگونه و نادرست و سبک‌مایه بازمی‌نمایند؛ اما همین هم نیکوست و من درستش می‌شمارم که آنچه یکی را گنجینهٔ حکمت است در گوش دیگری طنین یاوه می‌یابد.»
noir
زیرا هدف ما فقط شرق نبود، یا بهتر است بگویم شرق ما جایی خاص یا راستایی جغرافیایی نبود، بلکه سرچشمهٔ شباب و طراوت روح بود، همه‌جا بود و هیچ‌جا، یگانگی همهٔ اعصار بود.
noir
مدتی دراز از فراز شانه‌های خمیده‌اش در دفترش فرونگریستم و مارها و اژدهاها را می‌دیدم که از سطور او برمی‌جوشند و فرامی‌جهند و بی‌صدا در تاریکی بوته‌ها ناپدید می‌شوند. آهسته صدایش کردم که: «لونگوس، رفیق عزیز!» اما او صدای مرا نمی‌شنید. دنیای من از او دور بود. در دریای مکاشفه غرقه بود
میم. خ
چه‌کسی گمان می‌برد که دایرهٔ افسون چنین شتابان گسیخته شود و ما جملگی، حتی من، حتی من، در برهوت بی‌نوا و خالی از جلایی که به داغ واقعیت مُهر شده است سرگردان گردیم
میم. خ

حجم

۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد