بریدههایی از کتاب ساحره سرگردان
۳٫۸
(۹)
در همهٔ عمر شبی وجود دارد که هرگز آن را فراموش نمیکنی. اگر دانستی که این شب دارد از راه میرسد، و این شب همان شب بخصوص خواهد بود، پس بگیرش و نگاهش دار و هیچ نپرس و با هیچکس هم پس از آن حرفش را نزن. اگر گذاشتی که این شب از دستت بگریزد، دیگر تکرار نخواهد شد.
sahar
«اگر قرار بود که من دربارهٔ فلسفهٔ زندگی بچهها مطلبی بنویسم، عنوانش را احتمالا میگذاشتم بیصبری؛ بیصبری در قبال همهٔ چیزهای زندگی. شماها باید همهچیز را همین الان داشته باشید، وگرنه فایدهای ندارد؛ فردا خیلی دیر است و دیروز هم که گذشته و رفته. شما بچهها از تیره وطایفهٔ عمَر خیام هستید، عمَر خیامهای بالقوه.
م.ر
«ولی مامان، من نمیخواهم منتظر بمانم. اگر زیادی صبر کنم، بزرگ میشوم و دیگر مزهای ندارد.»
Mehrdad Zarei
«اگر قرار بود که من دربارهٔ فلسفهٔ زندگی بچهها مطلبی بنویسم، عنوانش را احتمالا میگذاشتم بیصبری؛ بیصبری در قبال همهٔ چیزهای زندگی. شماها باید همهچیز را همین الان داشته باشید، وگرنه فایدهای ندارد؛ فردا خیلی دیر است و دیروز هم که گذشته و رفته. شما بچهها از تیره وطایفهٔ عمَر خیام هستید، عمَر خیامهای بالقوه.
م.ر
«اگر قرار بود که من دربارهٔ فلسفهٔ زندگی بچهها مطلبی بنویسم، عنوانش را احتمالا میگذاشتم بیصبری؛ بیصبری در قبال همهٔ چیزهای زندگی. شماها باید همهچیز را همین الان داشته باشید، وگرنه فایدهای ندارد؛ فردا خیلی دیر است و دیروز هم که گذشته و رفته. شما بچهها از تیره وطایفهٔ عمَر خیام هستید، عمَر خیامهای بالقوه.
م.ر
برای من همینقدر که دستش را در دست دارم، کافی است. میفهمی؟ میدانی اینکه دست کسی را در دست داشته باشی یعنی چه؟ یعنی دستهایت در عین بیحرکتی حرکت دارد. این از آن لحظههایی است که بیش از هر خاطرهٔ دیگری از آن شب خاص، در همهٔ عمر با آدم میماند. تمامی جان آن لحظهْ دست دردست داشتن است. من این را باور دارم. وقتی همهچیز عادی و تکراری و پایانیافته شد، آن لحظههای نخستین است که جاودانه میشود.
Mehrdad Zarei
حجم
۹۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۹۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد