بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خروج اضطراری | طاقچه
تصویر جلد کتاب خروج اضطراری

بریده‌هایی از کتاب خروج اضطراری

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۳.۰از ۱۰ رأی
۳٫۰
(۱۰)
«هیچ‌وقت نباید به کسی که دستگیر شده خندید، هیچ‌وقت.» «چرا؟» «برای این‌که نمی‌تواند از خودش دفاع کند. بعد هم، شاید بی‌گناه باشد. در هر صورت، آدمی است که به دردسر افتاده.»
احسان رضاپور
آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.
Rghaf
«خدای من، کمکم کن که در زندگی محتاج به خیانت نباشم.»
Rghaf
خوشا به حال تشنگان عدالت.
Rghaf
«وقتی سن آدم از یک حدی گذشت، دیگر خودش از چیزی لذت نمی‌برد، بلکه به خوشی دیگران خوش است. همان‌طور که پدرها از خوشی بچه‌هایشان لذت می‌برند.»
AS4438
گفتم: «آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.» آن مقام بلندپایهٔ فرهنگی با حالتی انزجارآلود گفت: «این‌که شما می‌گویید یعنی ضدانقلاب.»
Rghaf
هیچ بردگی‌ای بدتر از بردگی ناآگاهانه نیست.
AS4438
«آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.»
AS4438
آیا می‌توان برای موفقیت یک مبارزه، انگیزه‌های پیوستن به مبارزه را فراموش کرد؟
محمد یغمائی
انقلابی واقعی را از رفتاری که در کشور خودش دارد می‌توان شناخت.
محمد یغمائی
آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.
Rghaf
در این ناحیه، شرایط زندگی همواره بسیار دشوار بوده و درد و رنج همیشه به‌عنوان نخستین چیزی تلقی می‌شده که سرنوشت باید نصیب آدمی می‌کرده است.
Rghaf
زندگی همین است، پاک از دست رفته‌ام. کاش دست‌کم می‌دانستم برای چه.
Rghaf
چگونه است که کسانی که همیشه در یک جا بوده‌اند، هنگامی که پا به سن گذاشتند مهاجرت می‌کنند؟ فکر کردم شاید راحت‌تر و ساده‌تر و طبیعی‌تر و حتی صادقانه‌تر این باشد که آدمی هنگامی که سنی از او گذشته است، بگذارد و برود. اما، به‌راستی رفتن چه مفهومی دارد؟ چه بسیارند کسانی که در یک‌جا می‌مانند و همان‌جا می‌میرند، و سراسر زندگی را با آرزوی جزیره‌های دوردست و شهرهای دست‌نیافتنی می‌گذرانند. و درعوض، غم دوری از وطن همیشه چون خوره مهاجران را آزار می‌دهد. خود من، آیا هرگز توانسته بودم آن سرزمین و آن مردم را فراموش کنم؟ آیا هرگز در عالم تخیل به چیزی اندیشیده بودم که آغاز و پایانش در آن سرزمین نباشد؟
Rghaf
گفت: «برو و این سرزمین فلک‌زده را فراموش کن، خوش به حالت که هنوز جوانی و می‌توانی فراموش کنی.» گفتم: «نه، لاتزارو. قول می‌دهم که فراموش نکنم.» با اطمینان گفت: «چرا، فراموش می‌کنی. درس‌ات را تمام می‌کنی، برای خودت کسی می‌شوی و طبیعتاً ما را از یاد می‌بری. خواهی دید. خیلی هم راحت است.»
Rghaf
برپایهٔ مجموعه‌ای از تئوری می‌توان مکتب یا پروپاگاند ویژه‌ای را بنا نهاد؛ اما تنها براساس مجموعه‌ای از ارزش است که می‌توان فرهنگ و تمدن و شیوهٔ نوینی از همزیستی انسان‌ها را پایه‌گذاری کرد.
Rghaf
در اساس‌نامهٔ حزب‌های کمونیست کناره‌گیری اعضا پیش‌بینی نشده است؛ فقط «اخراج» وجود دارد.
Rghaf
اگر این انقلاب اشکالی به خود می‌گیرد که مطابق دلخواه ما نیست، بدا به حال ما.
Rghaf
اگر این انقلاب اشکالی به خود می‌گیرد که مطابق دلخواه ما نیست، بدا به حال ما.
Rghaf
اگر این انقلاب اشکالی به خود می‌گیرد که مطابق دلخواه ما نیست، بدا به حال ما.
Rghaf

حجم

۱۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد