بریدههایی از کتاب دو امام مجاهد
۴٫۶
(۱۴۹)
امام حسن بصراحت در تاریخ اعلام کرده است که ای مردمی که بعدها خواهید آمد و نام اسلام را خواهید شنید و به زندگی معاویه از دور آشنا خواهید شد و نام معاویه به گوشتان خواهد خورد! بدانید معاویه خلیفه نیست. اگر کسی بخواهد این پیغام را در طول زمان برساند، چه راهی بهتر از این صلحنامه است؟ صلحنامهای که خود دستگاههای اموی آن را حفظ میکنند برای اینکه سند مصالحهٔ معاویه را با امام حسن نگه داشته باشند. و در ضمنِ همین صلحنامه، امام تصریح میکند بر اینکه تو خلیفه نیستی، ما تو را به رسمیّت نمیشناسیم؛ تصریح میکند حق نداری جانشین انتخاب کنی و معاویه که جانشین انتخاب کرده، محکوم شد در تاریخ
ز.م
صلح بهمعنای سازش و تسلیم نیست؛ صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر.
خواندن و عمل با هم
اسلام که با فرد دشمن نیست؛ تشیّع که با فرد نمیجنگد؛ با شکل (باطل) میجنگد، با فکر (باطل) میجنگد.
Wariapk
خوارج جوانههایی بودند که از شجرهٔ خبیثهٔ بنیامیّه زده بودند
زهرا جاویدی
معاویه صلحنامه را به صورت یک کاغذ سفیدْامضائی فرستاد برای امام حسن و گفت هرچه میخواهی بنویس _ زیرش را هم قبلاً امضا کرده بود _ فقط من حکومت را میخواهم؛
افرا
صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر. صلح امام حسن، برطبق آیهای که تلاوت شد و شنیدید، «تحرّف لقتال» است و «تحیّز الی فئة»؛ اصلاً ماهیّتاً، صلح امام حسن این است
مینا
خیلیها که مسلمان نیستند و قرآن را به کتاب آسمانی بودن و بالطّبع حسینبنعلی را هم به امامت و پیشوایی قبول ندارند، بر حسینبنعلی میگریند. پس این گریه کردن یک چیزی نیست که بتواند ما را بهعنوان پیرو حسین مشخّص و ممتاز (کند). ما اگر خودمان را پیرو حسین میدانیم، باید بدانیم که حسین چه کرد؛ بعد از آنکه دانستیم چه کرد، درصدد برآییم که تشیّع خود و پیروی خود را نسبت به آن بزرگوار ثابت کنیم؛ معنای شیعه بودن این است؛ معنای ولایت این است؛
کتابخوان
نام کوفیانِ بیچاره هم در تاریخ خیلی بد دررفته. همهٔ غیر کوفیها از کوفی بدترند در دنیا. اسم کوفی به بدنامی دررفته. گمان میکنم این هم جزو کارهایی است که بنیامیّه و بنیعبّاس کردند، برای خاطر اینکه کوفه همیشه مرکز حماسه و شور تشیّع بوده؛ بزرگان اصحاب ائمّه از کوفه بودهاند، شیعیانی که نشر دعوت آل محمّد (علیهمالسّلام) را کردند، همه از کوفه و یا غالباً کوفیاند. همیشه دعوت به قیام از طرف شیعیان، از کوفه انجام گرفته.
shariaty
مردم فراموش کرده بودند که اسلام یعنی تسلیم بیقیدوشرط در مقابل خدا؛ فراموش کرده بودند که اسلام یعنی وحدت طبقات با یکدگر و عدالت در تمام حقوق و مزایای اجتماعی؛ فراموش کرده بودند که اسلام با تبعیض نژادی نمیسازد، با اختلاف طبقاتی نمیسازد، با برخورداری گروهی و محرومیّت گروه دیگری نمیسازد. اینها را فراموش کرده بودند، (در مقابل،) یادشان مانده بود که اسلام نماز دارد، میدیدند نماز هست، میگفتند پس اسلام هست؛ یادشان بود که پیغمبر مردم را به حج میبرد یا به حج میفرستاد _ آن روز هم حج رفتن بود _ دلشان خوش بود که اسلام هست. و این ابتلائی است که در طول تاریخ چهاردهقرنی اسلام، غالباً مسلمانها با این اشکال مواجه بودند؛ دل خوش کرده بودند به یک شعارهای ظاهری از اسلام، شعارهای بیمحتوا، دور از عقل، جسمهای جدا از روح و قشرهای دور از مغز و تهی؛ دلشان به اینها خوش بود. امروز هم قضیّه همینجور است.
گیله مرد
مشکل کار علی (علیهالسّلام) در همین نقطه بود که کفر صریح را در مقابل خود نداشت تا بتواند برطبق صریحِ آیات قرآن با آن بجنگد.
مآریه
شجاعت واقعی این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژی او است اقدام بکند، اگرچه کسی نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههٔ خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فدای مصلحت واقعی بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، برای اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند. این (صورت) کلّی و خلاصهٔ قضیّه است.
آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست. شهید کیست؟ شهید آن کسی است که جان خود را مایه میگذارد، خون خود را میریزد، برای ابقای فکر و ایدهای که به آن احترام میگذارد؛ این شهید است. حسینبنعلی شهید است برای خاطر اینکه از خود گذشت تا ارزشهایی که برای آنها احترام قائل بود، در اجتماع بشری بماند.
ز.م
من معتقدم امام حسن مجتبیٰ شجاعترین چهرهٔ تاریخ اسلام است. میپرسید از علی هم شجاعتر است، از برادرش حسین هم شجاعتر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکاری عجیب خودش را به کشتن داد
ز.م
انقلاب حسینی یک انقلاب صامت نیست، یک انقلاب ناطق است؛ یک قیامی است که بلندگویش کار میکند، بلندگو دارد، حرف میزند. انقلاب حسینی به برکت همین رجزهایی که خوانده شده، به برکت حرفهایی که حسینبنعلی زده و خطبههایی که ایراد کرده و بعد از واقعهٔ عاشورا آنچه زینب کبریٰ (سلاماللهعلیها) و بقیّهٔ زنان خاندان عصمت و طهارت و امام سجّاد (صلواتاللهعلیه) گفتهاند و خواندهاند، به برکت اینهمه، واقعهٔ عاشورا چهرهٔ خودش را مجسّم و روشن میکند.
یمنا
صلح بهمعنای سازش و تسلیم نیست؛ صلح امام حسن بهمعنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطعتر.
Wariapk
اسلام که با فرد دشمن نیست؛ تشیّع که با فرد نمیجنگد؛ با شکل (باطل) میجنگد، با فکر (باطل) میجنگد.
Barzegar:)
و خوارج که باز به احتمال قوی همانطوری که عرض کردم از معاویه الهام میگرفتند، اثر داشتند؛ و شایعههای معاویه هم که امام مجتبیٰ میخواهد صلح کند، قیسبنسعد هم آنجا صلح کرده است، عبیدالله هم فرار کرده است، مطلب را تمام کرد و در بین مردم دودستگی و اختلاف به وجود آمد
افرا
جامعهٔ اسلامی تا هروقتیکه فکر نکند، تا هروقتیکه مردمش نیروی اندیشه و خِرَد را به کار نگیرند، وضع، وضع امروز است و روز کربلا و امثال و اشباهش؛ آن روز هم مردم فکر نمیکردند
eskandari
اسلام در روزگار اوّل بر دو پایه بنیان شد: یکی کلمهٔ توحید بود و دیگری توحید کلمه
Erfan Behrouz
نه مسئله، مسئلهٔ این بود که فقط دنبال حکومت میرفت، که تا میفهمید شهادت است، سر را برگردانَد؛ و نه مسئله این بود که حسین (علیهالسّلام) در آن روزگار و در آن وضعیّت، شهادت را منحصراً درمان این درد تشخیص داده باشد و بخواهد شهید شود؛ نه، امام حسین (علیهالسّلام) میخواست به یک واجب عمل کند؛ میخواست پای حرف، امضای عمل را بگذارد. اگر حکومت گیرش میآمد، پس نمیزد؛ اگر شهادت هم پیش میآمد، با آغوش باز استقبال میکرد.
mohamad.kamali
هر کشتهٔ شکمی را اسمش را گذاشتند شهید _ که اگر بخواهم نمونههایش را در طول تاریخ بگویم، وقت زیاد میگذرد _ به هر بدبختی که برای یک کف نانی، برای یک روز زندگی کردن بیشتر، خودش را به دم مرگ داده بوده، گفتند شهید. شهید این نیست. شهید یعنی آن که میمیرد برای اینکه انسانیّت زنده بماند؛ آن که میمیرد برای اینکه مکتب خدا و اسلام، پایدار و برقرار بماند؛ این است شهید.
erfan
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان