بریدههایی از کتاب زمین آدمها
۳٫۶
(۲۴)
سر از كار اين آدمهايی كه در قطارهای حومه چپيدهاند، در نمیآورم، آدمهايی كه گمان میكنند آدمند، با اين همه، با نيرويی بههم فشرده شدهاند كه احساسش نمیكنند، مانند مورچگانی كه به پيروی از غريزهشان كارهايی را انجام میدهند كه مفهومش را نمیدانند. اين آدمها موقعی كه آزادند و كاری ندارند، يكشنبههای مسكينانه و بيهودهشان را با چه كارهايی میگذرانند؟
محمد علی شفیعی
آدمها مدتی طولانی شانه به شانهی يكديگر راه میپيمايند، يا ساكت میمانند و يا گهگاه چند كلمهای با هم رد و بدل میكنند كه بيانكنندهی هيچ احساسی نيست. اما ساعت خطر كه فرامیرسد، پشت به پشت هم میدهند. پی میبرند كه از يك طايفهاند، با پيدا كردن وجدانهايی ديگر، ابعاد روحیشان گسترش میيابد، با لبخندی گشاده همديگر را برانداز میكنند. شدهاند شبيه زندانیای آزاد شده كه از عظمت دريا شگفتزده شده است.
محمد علی شفیعی
اگر من در خاطراتم دنبال كسانی میگردم كه به زندگیام طعمی از بين نرفتنی بخشيدهاند، اگر ساعتهای ارزشمندی را كه در كنارشان گذراندهام جمعبندی میكنم، به طور حتم كسانی را ميانشان میيابم كه با هيچ ثروتی نمیشد به دستشان آورد.
محمد علی شفیعی
با كار كردن فقط به خاطر مسائل مادی، به دست خودمان زندانمان را میسازيم. تنها و فقط با سكهی قلبی كه به دست میآوريم، سكهای كه هيچ چيز ارزشمندی كه بتوان با آن زندگی كرد برایمان فراهم نمیآورد، خود را در آن به بند میكشيم.
محمد علی شفیعی
عظمت يك پيشه شايد پيش از همه چيز يك دل و يك زبان كردن آدمهاست: در دنيا فقط يك چيزِ واقعآ شكوهمند وجود دارد و آن روابط انسانی است.
محمد علی شفیعی
رؤياهايم از اين تپههای شنی، از اين ماه و از آنچه دور و برم حضور دارد واقعیترند. آه! شگفتانگيزی يك خانه به هيچوجه به اين خاطر نيست كه به شما پناه میدهد، يا گرمتان میكند و نه به اين علت كه صاحب چهارديواریاش هستيد. بلكه به اين دليل است كه آنچه دلپذيری و لذت داشته، به كندی، ذره ذره در ما به جا گذاشته. اين تودهی تيرهی سنگين كه رؤياها همچون آب چشمهها از آن بيرون میجوشد در اعماق قلبمان چه شكل دلنوازی به خود میگيرد...
صحرايم، صحرايم، میبينم كه پيرزنی پشمريس به طور كامل افسونت كرده.
سجاد احمدی
حجم
۱۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه
حجم
۱۷۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان