بریده‌های کتاب شازده کوچولو
کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری

کتاب شازده کوچولو

روباه جواب داد: «خداحافظ. رازی که می‌خواستم به تو هدیه کنم، خیلی ساده است: آدم فقط با قلبش می‌تواند جوهر حقیقت را ببیند. چشم سر قادر به دیدنش نیست.»
Hana
: «آدم‌ها هیچ وقت از جایی که هستند رضایت ندارند.
Tina
چشم سر قادر به دیدن جوهر حقیقت نیست.
Tina
روباه جواب داد: «بله، البته. تو برای من هنوز پسربچه‌ای هستی کاملا شبیه صدها هزار پسربچهٔ دیگر. احتیاجی هم به تو ندارم. تو هم به من نیازی نداری. من برای تو روباهی هستم شبیه صدها هزار روباه دیگر. ولی اگر مرا دست‌آموز کنی، آن‌وقت به یکدیگر احتیاج پیدا می‌کنیم. و برای تو می‌شوم تنها روباه موجود در دنیا...»
Hana
شازده کوچولو دوباره رفت به دیدار گل‌های سرخ و به آن‌ها گفت: ــ شما به هیچ وجه شبیه گل من نیستید. نه کسی شما را دست‌آموز کرده و نه شما کسی را. شما هم مانند روباهم بودید. روباهی بود شبیه صدها هزار روباه دیگر. اما با او دوست شدم و حالا او در همهٔ دنیا بی‌همتاست.
Hana
«میان آدم‌ها هم که باشی به همین‌شکل احساس تنهایی می‌کنی.»
Tina
از یاد بردن یک دوست غم‌انگیز است. آخر همهٔ آدم‌ها که دوستی برای خودشان ندارند
sobhan mohammadi
برای آدم‌های خودشیفته، همهٔ آدم‌های دیگر تحسین‌کنندگان‌شان هستند.
Tina
می‌دانی... وقتی که آدم خیلی غمگین است دوست دارد مدام غروب خورشید را تماشا کند...
Tina
«آدم‌ها هیچ وقت از جایی که هستند رضایت ندارند.
sobhan mohammadi

حجم

۴۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۴۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد