بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم

امتیاز:
۴.۲از ۱۲۷ رأی
۴٫۲
(۱۲۷)
زندگی را دوست دارم، بیش از اندازه دوست دارم، تا آن‌جا که منزجرم می‌کند.
13
در زمان‌های گذشته شکنجه‌های گوناگون وجود داشت؛ ولی درحال‌حاضر، شکنجه‌ها اخلاقی هستند. «عذاب وجدان» و چیزهایی از این قبیل. این نوع شکنجه هم به‌خاطر «ملایم‌شدن آداب و رسوم‌تان» از دنیای شما آمده و چه کسی در این میان برنده شده؟ آدم‌های بی‌وجدان. چون این آدم‌هایی که وجدان ندارند، عذاب وجدان برای‌شان چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ برعکس، آدم‌های نجیب و شرافتمند که وجدان و شرافت‌شان را حفظ کرده‌اند، دچار رنجند.
شکوه
همهٔ مردهای درست‌کار و شرافتمند باید زیر سیطرهٔ یک زن باشند.
Afsaneh Habibi
«در این فکر باش که حقوق اجتماعی مردم را گسترش دهی، یا نگذاری بهای نان و گوشت افزایش پیدا کند، به این ترتیب عشق و علاقه‌ات را به بشریت خیلی آشکارتر و ملموس‌تر نشان خواهی داد تا فلسفه‌بافی.» من هم در جوابش گفتم: «این تو هستی که بدون اعتقاد به خدا بهای گوشت و نان را بالا می‌بری و به‌جای یک کوپک، یک روبل سود می‌کنی.»
Afsaneh Habibi
در زندگی هیچ‌چیز گرامی‌تر، قوی‌تر، سالم‌تر و مفیدتر از خاطره‌ای خوش نیست، به‌خصوص اگر مربوط به دوران کودکی باشد و خانهٔ پدری.
Mina
آن‌چه اهمیت داشت، این بود که او هم جزو «گذشته» بود و درحال‌حاضر دیگر در زندگی او وجود نداشت.
Travis
ما سرشتی گسترده داریم، یک کارامازوف هستیم ـمی‌خواستم به این نتیجه برسم ــ که قادریم همهٔ تضادها را در خود داشته باشیم و هر دو مغاک را در آنِ واحد ببینیم، مغاکی بالای سرمان، مغاک افکار والا و مغاکی زیر پای‌مان، مغاک پست‌ترین و گندیده‌ترین انحطاط‌های اخلاقی.
Leo n
اکنون من سرشارم از قدرتی که می‌تواند بر همه‌چیز چیره شود، بر همهٔ رنج‌ها، به این شرط که در هر لحظه به خودم بگویم، من هستم! میان هزاران رنج، من هستم، زیر شکنجه‌ها به خودم می‌پیچم؛ ولی وجود دارم! حتی اگر مثل آن راهب ریاضت‌کش، بر فراز ستونی بی‌حرکت بمانم؛ ولی باز هم وجود دارم، خورشید را می‌بینم و حتی اگر آن را نبینم، می‌دانم که وجود دارد. باری، اگر آدم به‌وجود خورشید یقین داشته باشد؛ یعنی زنده است. آلیوشا، کروبی من، آن‌چه اذیتم می‌کند، این فلسفه‌بافی‌های گوناگون است، مُرده‌شور همگی‌شان را ببرد!
Leo n
چرا در عالم واقعیات زندگی کنم، در عالم خیال خیلی چیزهای قشنگ و دلپذیر می‌توان خلق کرد، حال آن‌که در زندگی واقعی همه‌چیز ملال‌آور و خسته‌کننده است.
KeetaabKhaan
گوش کن عزیزم، این را صاف و پوست‌کنده به تو می‌گویم؛ همهٔ مردهای درست‌کار و شرافتمند باید زیر سیطرهٔ یک زن باشند. عقیدهٔ من چنین است، نه عقیده‌ام، احساسم. مرد باید بخشنده و جوانمرد باشد، این خصوصیت او را خوار و خفیف نمی‌کند.
zohreh
«فقط سکوت زمزمه می‌کرد»
Ali Esmaeili
فکرش را بکن، فکرش را بکن که سرنوشت یک مرد به این سه هزار روبل لعنتی وابسته است.
zohreh
همهٔ آدم‌های دنیا خوبند، حتی پست‌ترین‌شان. زندگی در این دنیا لذت‌بخش است. هرقدر هم آدم‌های بدی باشیم، باز زندگی در این دنیا لذت‌بخش است. ما هم خوبیم هم بد، هم بدیم هم خوب...
FerFerism
تاریخ عمومی جهان که جز حماقت‌های مکرر آدم‌ها موضوع دیگری در آن یافت نمی‌شود.
حسین احمدی
ــ دقیقاً. اما تردیدها، نگرانی‌ها، درگیری میان ایمان و بی‌ایمانی، گاهی برای آدم‌ها چنان شکنجهٔ مهلکی است که تحمل آن به‌ویژه برای آدم‌های باوجدانی مثل تو، از خود را حلق‌آویزکردن دشوارتر است.
کاربر ۳۵۷۳۷۷۱
«به تو گفتم که از آنِ تو هستم و از آنِ تو خواهم ماند، هرجا که تو را ببرند، همواره به‌دنبالت خواهم آمد، خداحافظ به تویی که زندگی‌ات تباه شد بی‌آن‌که مقصر باشی.»
niloufar.dh
بر این اعتقادم که عالم هستی و نظم موجود در آن، یعنی خدا.
13
میتیا، میتیا، چه احمقی بودم، چه‌جوری توانستم تصور کنم کس دیگری را پس از تو دوست داشته باشم!
سمیه جنگی
سرنوشت چیز وحشتناکی است کوزما کوزمیچ
سمیه جنگی
«او به تو زندگی بخشیده، تو از خون و پوست و رگ و ریشهٔ اویی، چرا نباید دوستش داشته باشی.»
آرش مکینیان

حجم

۶۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

حجم

۶۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان