بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۴۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۹ رأی
۴٫۰
(۳۷۹)
رستگاری و نیک‌بختی از تودهٔ مردم برمی‌خیزد، از ایمان و از فروتنی‌اش.
zohreh
در طبقه‌های بالای اجتماع چنین خبرهایی نیست. آن‌ها چون پا به پای دانش می‌روند، می‌خواهند فقط از طریق عقل، جامعه را سازمان‌دهی کنند نه به‌وسیلهٔ مسیح، آن‌طور که در گذشته بوده. از همین حالا ادعا می‌کنند جنایت و گناه وجود ندارد. وانگهی ازنظر خودشان حق با آن‌هاست، چون اگر خدا وجود نداشته باشد، گناهی هم در کار نیست.
zohreh
آدم فرودست هرقدر هم که فاسد باشد و اگرچه نتواند از ارتکاب گناه خودداری کند، باز می‌داند که خدا روحش را دچار لعنت می‌کند و درعین‌حال می‌داند که دارد مرتکب گناه می‌شود. به‌طوری که مردمان ما همیشه و به‌طور خستگی‌ناپذیری به حقیقت و به خدا ایمان دارند و از شدت تأثر می‌گریند.
zohreh
در کارخانه‌ها، حتی بچه‌های هشت نه ساله را هم دیده‌ام؛ نزار، عقب‌ماندهٔ ذهنی، خمیده و از همان سن و سال به فساد کشانده شده‌اند. کارگاهی با هوای خفه، سر و صدای ماشین‌ها، در سراسر روز مقدس‌کار، حرف‌های زشت و مشروب، باز هم مشروب. آیا برای اعتلای روح کودکی نه‌ساله چنین چیزها و محیطی لازم است؟ برایش آفتاب لازم است و بازی‌های کودکانه، همه‌جا سرمشقی سالم و مفید و اندکی عشق نسبت به او.
zohreh
مردم همان ایمانی را دارند که ما؛ حال آن‌که مردمان بی‌ایمان طبقهٔ متوسط و بالای جامعه، در روسیه هرگز به‌جایی نخواهند رسید، حتی اگر قلبی درست‌کار و روحی متعالی داشته باشند.
zohreh
میان آدم ثروتمند منزوی و انسان رهاشده از ظلم و جور عادت‌ها و اشیا، کدام‌یک قادرند بیش‌تر و بهتر نظریهٔ متعالی را به اوج برسانند؟
zohreh
من نیازهای سطحی و بیهوده را دور می‌ریزم، خواست‌های مغرورانه و خودخواهم را رام می‌کنم، به اختیار کاملم درمی‌آورم و با کمک خداوند به آزادی روحم می‌رسم و از طریق این آزادی به شادی و نشاط معنوی.
zohreh
برای کسانی هم که ثروتمند نیستند وضع به همین ترتیب است؛ حال آن‌که برای تهی‌دستان که نه امکان برآوردن این نیازها را دارند و نه غبطه‌خوردن به آن‌ها را، راه‌حل پناه‌بردن به الکل است. ولی به‌زودی، به‌جای این‌که با شراب مست کنند، با خون سرمست می‌شوند، این پایان کاری است که سرنوشت‌شان به آن می‌انجامد.
zohreh
آدم‌ها برای این زنده‌اند که نسبت به همدیگر رشک ببرند، به شهوت‌رانی بپردازند و به همدیگر فخر بفروشند. شام‌های آن‌چنانی بدهند، به گردش و مسافرت بروند، اسب و کالسکه و خدم و حشم داشته باشند، مقامی اجتماعی به‌دست آورند، با خدمتکارهای فراوان. این‌طرز زندگی و عادت‌ها به‌صورت ضرورت‌هایی درمی‌آید که آدم حتی زندگی‌اش، شرافتش و حس بشردوستی‌اش را هم فدا می‌کند.
zohreh
به همه اطمینان می‌دهند هرچه دنیا رو به جلو می‌رود، مردم متحدتر می‌شوند، با ازمیان‌بردن فاصله‌ها، با انتقال اندیشه‌ها از راه هوا، جامعه‌ای انسانی و برادرانه به‌وجود می‌آید. افسوس! به این یک‌پارچه‌شدن آدم‌ها اعتماد نکنید. آزادی را به مفهوم افزایش نیازها و برآورده‌کردن سریع آن‌ها انگاشتن، سرشت‌شان را درهم می‌ریزد؛ زیرا تعداد زیادی خواست‌ها و هوس‌های نابه‌جا و سبکسرانه اگر برآورده شوند، عادت‌ها و ابداع‌های پوچ در خودشان ایجاد می‌کنند.
zohreh
آن‌ها آزادی را در این می‌بینند و این حقوق با چندین‌برابرکردن خواست‌ها و نیازها به کجا می‌انجامد؟ میان ثروتمندان به «انزوا» و خودکشی معنوی، میان تهی‌دستان به غبطه و جنایت، چون حق برآورده‌کردن‌شان را به آن‌ها داده‌اند؛ ولی وسایل برآورده‌کردن آن‌ها را تعیین نکرده‌اند.
zohreh
دنیای معنویت را اکثریت مردمان دنیا به‌کل کنار گذاشته‌اند، با گونه‌ای پیروزمندی و یا حتی نفرت از صفحهٔ روزگار حذف کرده‌اند.
zohreh
مگر غیرمذهبی‌ها و دولت‌مداران، خود را برتر از تودهٔ مردم و بندگان خدا نمی‌دانند، آیا تصویر خدا و حقیقتش را به‌دور نینداخته‌اند؟ آن‌ها سلاح علم را در دست دارند؛ ولی مگر دانش شامل چیزهایی نمی‌شود که زیر فرمان حس‌ها هستند؟
zohreh
راهب چه کسی است؟ در دنیای روشنگرانهٔ امروز، این کلمه توسط عده‌ای به‌حالت طنز و تمسخر و به‌وسیلهٔ افرادی دیگر حتی به‌صورت توهین به‌کار می‌رود.
zohreh
حتی اگر در آن سر دنیا هم می‌بودی فرق نمی‌کرد، چون زنده بودی، تنها این فکر که تو زنده بودی، همه‌چیز را می‌دانستی و درباره‌ام داوری می‌کردی، برایم تحمل‌ناپذیر بود. از تو متنفر بودم، انگار مسبب همهٔ ناراحتی‌ها و بدبختی‌هایم تو بودی.
zohreh
پی برده بودم که بدون هیچ شک و تردید، رحمت خداوند شامل حال کسی که طغیان کرده و خودش هم خود را تنبیه کرده شده است.
zohreh
«شما این‌گونه روحش را آشفته کرده‌اید، آدم گرفته و درون‌گرایی بود و از یک سال پیش همه متوجه دگرگونی و رفتار عجیب و غیرعادی او شده بودند؛ ولی در همان موقع بود که شما برای نابودکردنش وارد زندگی‌اش شدید، شما در او نفوذ کردید، یک‌ماه تمام از خانهٔ شما تکان نخورد.»
zohreh
یوسف آنان را شکنجه کرد، به آن‌ها اتهام زد و برادرش بنیامین را به گروگان گرفت، ضمن این‌که همه‌شان را دوست داشت. به آن‌ها گفت: «دوست‌تان دارم و به‌همین‌دلیل هم شکنجه‌تان می‌کنم.»
zohreh
فصل دهم آیهٔ ۳۱ را نشانش دادم. خواند: «افتادن به‌دست خدای زنده، چیز بسیار وحشتناکی است.»
zohreh
آن‌چه در کتاب‌های آسمانی می‌آید مهم است و خواندنش آسان. ولی چه کسی آن‌ها را نوشته؛ یعنی امکان ندارد آدم‌ها آن‌ها را نوشته باشند؟
zohreh

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان